سیلور

با سلام امید وارم لذت ببرید

سیلور

با سلام امید وارم لذت ببرید

harvest moon جدید منتشر خواهد شد !





نسخه ای جدیدی از بازی محبوب Harvest Moon با عنوان The Tale of Two Towns در همین تا بستان برای کنسول های دستی نینتندو،DS و 3DS، منتشر خواهد شد.

بازی در آمریکا توسط خود ناتسومه عرضه خواهد شد اما احتمال می رود که این نسخه از سری بازی های Harvest Moon در اروپا توسط شرکت Rising Star منتشر شود. از گیم پلی بازی نیز چیز زیادی اعلام نشده است به جزء اینکه، قبل از شروع بازی، شما به عنوان یک مزرعه دار می توانید از دو دهکده یکی را انتخاب کنید.

این دو دهکده هر کدام دارای ظاهر و مشخصات خاص خود هستند، یکی داری پسزمینه ای شرقی با فرهنگ ژاپنی و دیگری دارای مشخصات اروپایی میباشد.

آقای هیرو ماکائوا، مدیر استدیو ناتسومه، اعلام کرد : "ما منظور خاصی از عرضه ی بازی بر روی کنسول های دستی نینتندو نداشتیم، فقط دنبال آن بودیم که تمامی طرفداران قدیمی و سر سخت ما شانس بازی کردن این عنوان را داشته باشند. هیچ تفاوتی ندارد که بازی کننده کدام از مزرعه ها را انتخاب می کنند، مهم این می باشد که آن ها با یک سری کاراکتر جدید و دوست داشتنی آشنا خواهند شد."

آخرین نسخه از این عنوان با نام Hero of Leaf Valley سال قبل به صورت انحصاری برای کنسول PSP منتشر شد.

نقد portal 2

استودیوی بازیسازی Valve را می توان جزو آن دسته از استودیوهایی قرار داد که همیشه بازی هایش را با حساب و کتاب خاصی می سازد. هر چند سال یکبار از این استودیو، بازی ای می بینیم که همه را شگفت زده می کند. حتی سری بازی های Left 4 Dead هم که به صورت تیمی قابل بازی بودند، به محبوبیت خوبی دست یافتند. اما همه، این استودیوی بازیسازی را با سری بازی های Half-Life می شناسند. سری بازی هایی که طرفداران بی شماری دارند و Valve همه آن ها را به نوعی سرکار گذاشته است. درست زمانی که همه انتظار داشتند نسخه سوم سری بازی های HL رونمایی شود، این استودیو نسخه دوم بازی Portal را معرفی کرد. البته Portal از آن بازی های خاصی بود که همه را شگفت زده کرد. بازی ای بسیار خلاقانه که بیشتر هنر بازیسازی Valve را نشان می داد. در E3 امسال Valve فقط 2 Portal را معرفی کرد. بازی ای که به طور غیر منتظره ای مورد توجه همه اهالی صنعت بازی های کامپیوتری قرار گرفته است و خیلی ها دوست دارند بیشتر از این بازی بدانند. یکی از قسمت هایی که به Portal 2 اضافه شده، حالت Co-Op است. حتی Valve برای نمایش اضافه شدن Co-Op به بازی نیز سر و صدای زیادی به پا کرد. البته امکان Co-Op چیزی بود که خیلی ها دوست داشتند آن را در این سری از بازی ها ببینند. اما Portal چیزی بود که ایجاد تغییرات در آن باید با دقت بسیاری صورت می گرفت. یک بازی منحصر به فرد با فضای کاملا جدید، ریسک بزرگی بود که Valve آن را قبول کرد و نتیجه بسیار خوبی هم از آن گرفت.

portal2.jpg

حال این استودیوی بازیسازی باز هم در ساخت Portal 2 باید دست به ریسک دیگری می زد. ایجاد تغییرات در بازی ای که خیلی ها آن را به همان صورت کلاسیک خود دوست دارند، کار ساده ای نیست. پس از مدت ها بخش تک نفره بازی به نمایش در آمد و خیلی ها توانستند این بخش را از نزدیک بازی کنند. البته مشخص بود که Valve در این نمایش فقط می خواهد نشان دهد که چه چیزهایی به بازی اضافه شده اند. آن ها خیلی چیزها را هنوز در بازی مخفی نگه داشته اند و هنوز قصد ندارند آن ها را به نمایش در آورند. محیط بازی زیبا است و همچنان بسیار ساده به نظر می رسد. در Portal فکر کردن حرف اول را خواهد زد. بازی با یک نمایش بسیار جذاب شروع می شود و پس از آن بازیکنان Chell (شخصیت بازی) را مشاهده می کنند. در این لحظه برخی از آزمایش های اولیه بازی انجام خواهد شد. این بخش چیزی شبیه به قسمت آموزشی در بازی های مختلف بود، اما با آن ها بسیار تفاوت داشت. ماجراهای Portal 2 صدها سال پس از نسخه اول اتفاق افتاده اند. Chell از یک سلول پلاستیکی بازی را آغاز خواهد کرد. جایی که او آخرین ماجراجویی هایش را در آن انجام داده است. هر چیزی را که در بازی مشاهده می کنید به طرز جالبی بسیار صاف طراحی شده است. محیط بازی به صورت مکان های آخرالزمانی طراحی شده است. سلولی که Chell در آن حضور دارد، در حال خراب شدن است و اینجاست که بازی کم کم به شما یاد می دهد که چگونه باید این عنوان را بازی کنید.

portal2.jpg

مسیرهایی که در طول بازی باید از آن ها عبور کنید، اکثرا خراب شده اند و باید با ایجاد سوراخ های Transdimensional برای خود مسیر به وجود بیاورید و خود را به جایی برسانید که از آنجا می توانید بازی را ادامه دهید. تنها چیزی که در بازی نمی توان آن را مورد آزمایش قرار داد، زمان است. عنصر زمان همچنان نقش مهی در بازی ایفا می کند. البته Valve درباره این موضوع نیز اطلاعات بیشتری منتشر نکرد. این استودیوی بازیسازی همچنان محیط های بازی را بسیار گیج کننده طراحی کرده است. اما با کمی دقت می توان مسیرهای بازی را پیدا کرد. اگر Portal 1 را بازی کرده باشید، این کار برای شما راحت تر خواهد شد. باید به محیط بازی توجه زیادی بکنید تا بتوانید چیزهای کار آمدی که در طول بازی قرار گرفته اند را به دست بیاورید و با استفاده از آن ها راهی برای خود پیدا کنید. در این بازی بازیکن تنها نخواهد بود و در کنار خود Wheatley را خواهد داشت. در نسخه اول این بازی، یک ربات گوی مانند به نام GlaDOS وجود داشت. Wheatley نیز دقیقا مانند GlaDOS است، اما چیزی که باعث شده او بسیار بهتر به نظر برسد، این است که اینبار استفن مرچنت (Stephen Merchant) برای او صداگذاری کرده است. بر خلاف GlaDOS در این نسخه Wheatley فقط قصد دارد که کمک کند. او تمام تلاشش را می کند تا اینکه شما بتوانید مراحل را با موفقیت پشت سر بگذارید. حتی در بسیاری از مواقع سعی می کند بسیار دوست داشتنی به نظر برسد. حضور موجودی مثل Wheatley در یک محیط آخرالزمانی در نوع خود بسیار جالب است.

portal21.jpg

او باعث شده که بر خلاف سایر بازی های این سبکی، در طول بازی احساس تنهایی نکنید. در کل بخش آموزشی که در این بازی به نمایش در آمد، بسیار وحشتناک و بد بود و خیلی از قسمت های بازی را بازگو می کرد. اما همچنان بازی کردن عنوانی که بسیار ساده به نظر می رسد، هیجان انگیز خواهد بود. در تست های ابتدایی بازی فقط می شد از نصف قدرت سلاح های بازی استفاده کرد. بخش معمایی بازی همچنان به قدرت نسخه قبل باقی است و بازیکنان با یک سیستم پلتفرمر کاملا جدید برای حل معماهای بازی روبرو خواهند شد. استودیوی Valve قسمت هایی از بخش Co-Op بازی را هم به نمایش در آورد. در این قسمت ایده های جدید و بسیار جالبی قرار گرفته اند. اولین آن ها این است که بخش Co-Op در این بازی به صورت جداگانه طراحی شده است. دو ربات آبی و نارنجی برای این قسمت طراحی شده اند که به نظر می رسد از روی لورل و هاردی ساخته شده اند. ماجراجویی جدیدی برای این دو ربات در نظر گرفته شده است. البته معماهایی که آن ها حل می کنند، شباهت زیادی به معماهای بخش تک نفره دارند. اما بخش Co-Op به صورتی طراحی شده که این قسمت را بسیار جذاب تر کرده است. مراحل Co-Op از همان ابتدا شخصیت های بازی را از یکدیگر جدا می کنند. در اکثر این مراحل بین شخصیت ها یک دیوار شیشه ای قرار گرفته یا یکی از آن ها در طبقه پایان تر قرار دارد. کاملا مشخص است که  فقط همکاری این دو شخصیت با هم باعث می شود که آن ها این مراحل را پشت سر بگذارند. Gadgetهای جدیدی در بازی قرار گرفته اند که به وسیله آن ها می توانید مسیر پرتوهای لیزر در بازی را تغییر دهید. همچنین دستگاه نشانه گیر جدید بازی باعث می شود که شما به راحتی مسیر خود را پیدا کنید. حتی به وسیله آن می توانید برخی از اجسام را Highlight کنید و به وسیله D-Pad کنترلر نیز می توانید برای یارتان در بازی علامت بگذارید. مسئولان Valve کاملا Portal 2 را متحول کرده و ایده های بسیاری را به آن اضافه کرده اند. اما آن ها بیشتر از این درباره بازی صحبت نکردند. احتمال اینکه آن ها چیزهای بیشتری را به بازی اضافه کنند، بسیار زیاد است و به همین دلیل نمی توان گفت که نسخه نهایی این عنوان به چه صورت خواهد بود. اما به نظر می رسد که همه پس از انتشار Portal 2 بسیار غافلگیر شوند.

portal-2-co-op.jpg

نقد The Lord of the Rings: War in the North

اگر با شخص دیگری بازی کنید، می توانید با دوستان خود پیش بروید و اگر تنها می روید، شخصیت دیگر توسط هوش مصنوعی (AI) کنترل می شود. اگر دورف را انتخاب کرده اید و خواستید که در میان بازی الف را انتخاب کنید، می توانید در بعضی مناطق مخصوص این کار را بکنید. دلیل سوئیچ کردن بین هم تیمی هایتان این است که هر کدام از آن ها قدرت و مهارت های خاص خود را دارند و در کنار هم تکمیل می شوند. برای مثال فارین(Farin)  که یک دورف است، وقتی تعداد زیادی در اطراف باشند، به خوبی در نبرد تن به تن کارآمد است و یکی از مهارت های ویژه او War Cry نام دارد که دشمنان را به سمت خود می کشد و از هم تیمی خود دور می کند. استفاده از War Cry باعث می شود حملات سنگین دشمن بر او بی اثر باشد و میزان کم شدن سلامتی او در این حالت کم خواهد شد. ارادان (Eradan) رنجر، هم در نبردهای تن به تن قوی است و هم در نبردهای از راه دور، اما یکی از مهارت های ویژه او کشتن دشمنان به صورت مخفیانه است. آندریل (Andriel) از نژاد الف ها می تواند در کنار ارادان خیلی کارآمد باشد و با جمع آوری Orb میزان سلامتی هم تیمی هایش را هم افزایش دهد. او می تواند از سلاح های خود به صورت دوتایی استفاده کند که در نبردهای نزدیک او را کارآمد می سازد. کلید اصلی این توانایی ها ایجاد کردن یک بالانس درست در تاکتیک ها است. برای مثال، وقتی فارین در نبردهای نزدیک بهترین است، این بدان معنا نیست که نبردهای از راه دورش ضعیف باشد.

حملات از راه دور هم خیلی راحت اجرا می شوند و با استفاده از نمای سوم-شخص می توانید خیلی خوب کار کنید. در War in the North شما اگر حملات و تکنیک هایتان را سریع و به ترتیب اجرا می کردید، با سیستم پاداش روبرو بودید. با اجرا و زدن دکمه های مختلف این حرکات اجرا می شوند. اگر حملات پاداش دار زیادی انجام دهید، شخصیت شما وارد Hero Mode می شود که در حملات آسیب بیشتری می رسانند و امتیاز بیشتری هم به شما می دهند. در این بخش، بازی خیلی هم خشن می شود و مشاهده می کنید که سر دشمنان به پرواز در می آید! وقتی EXP کافی برای Level Up کردن به دست می آورید، قادر خواهید بود امتیازهای خود را در بخش های مختلف خرج کنید. مثل Strength (برای نبردهای تن به تن)، Will (قدرت)، Dexterity (نبردهای دور) و Stamina (برای قدرت بدنی). با بالا رفتن Level به توانایی ها و قابلیت های مختلفی هم دست پیدا می کند. می توانید حتی شمشیرهای خود را هم ارتقاء دهید. سیستم Loot بازی هم به این صورت است که اگر شخصیتی صندوقچه ای را باز کند، محتویات آن به دارایی های آن شخصیت انتقال پیدا می کند و شما در قالب شخصیت دیگر نمی توانید از آن ها استفاده کنید، مگر این که آن شخصیت (و یا خود شما) وسیله ای را با هم رد و بدل کنید. برای Loot کردن موفقیت آمیز، باید اطمینان حاصل کنید که شخصیت های شما مهارت لازم را دارند. فارین می تواند نقاط ضعف دیوارها را ببیند و با شکستن آن ها Lootهای مخفی پیدا کند. ارادان می تواند مسیرهایی را در بیابان ببیند که به مکانی غنی منتهی می شوند. آندریل می تواند گیاهان مخصوص را شناسایی کند و آن ها را بچیند و به بازیکن های دیگر بدهد. این مکانیزم خیلی کارآمد است و باعث می شود شما ترقیب شوید که در نقش تمام شخصیت ها بازی کنید. نکته جالب در حین بازی کردن با دیگران، این است که وقتی شخصیت شما مهارت کسب می کند، برای همه این موضوع لحاظ می شود و می توانید هم تیمی های خود را هم Level Up کنید. قابلیت Split-Screen هم برای دو بازیکن وجود دارد و در بخش Online می توانید هر سه شخصیت را به صورت چندنفره بازی کنید. Snowblind سعی دارد داستانی پیچیده از دنیای The Lord of the Rings را تعریف کند و قابلیت Customize کردن شخصیت خود باعث می شود بُعد دراماتیک آن افزایش یابد. تا به حال میزان کمی از بازی نشان داده شده، ولی این بازی در تابستان امسال برای PC، Xbox 360 و PS3 عرضه خواهد شد.


نقد بازی Spec Ops: The Line

نقد و بررسی بازی Spec Ops: The Line

 

 

 

 

باد پرچم آمریکا را بر فراز شهر پر از شن دبی تکان می دهد. خدای من بر سر این شهر چه آمده است؟ این همان شهر با شکوه نیست. اکنون فقط سایه ای از آن باقی مانده است. شهری که هم اکنون به بیابانی خشک و بی آب و علف شبیه است. صدایی جز صدای باد در بین معدود ساختمان های بلند شهر شنیده نمی شود. سکوتی عجیب شهر را در بر گرفته که ناگهان صدای عجیبی به گوش می رسد. صدایی که می گوید: "آیا هنوز قصد نجات دادن من را داری کاپیتان؟ از کارهای گذشته من خبر داری؟ حتما فکر می کنی که من یک هیولای وحشی هستم. کاپیتان بیا ما را پیدا کن، ما منتظر تو هستیم". این قسمت بخشی از جدیدترین بازی شرکت Yager Development است که قرار است به وسیله کمپانی 2K در یک چهارم پایانی سال 2010 برای Xbox 360 ،PS3 و PC عرضه شود. این بازی که اولین بار در مراسم Video Game Awards در سال 2009 معرفی شد، توانست سر و صدای زیادی به پا کند و همگان را منتظر و تشنه خود نگه دارد.

 
از اطلاعات منتشر شده اینگونه بر می آید که داستان بازی در شهر دبی اتفاق خواهد افتاد. بازیکن در نقش کاپیتان مارتین واکر قرار دارد که به عنوان فرمانده گروهی از بهترین افراد ارتش در گروهی به نام Delta Force به دبی فرستاده می شود. دبی شهری است که بر اثر یک طوفان شن به یک ویرانه تبدیل شده و شما در این شهر که تمام آن را شن فرا گرفته است باید به دنبال کلنل جان کنراد (John Konrad) بگردید. جان کنراد رهبر گروهی بوده است که برای نجات مردمی که موفق به فرار از شهر نشده بودند به دبی فرستاده شده بود. اما او هرگز فکر نمی کرد در جایی که برای نجات دادن رفته است، خود به نجات یافتن نیاز پیدا کند. داستان بازی به قدری پیچیده است که تمام ابهامات و سوالات موجود در بازی به سمت کلنل کنراد نشانه رفته است. اما تیم سازنده اعلام کرده است که کنراد فردی نیست که مایل به نجات یافتن باشد.
 
او این شهر ویرانه را به نوعی خانه خود می داند و قصد ترک کردن خانه را ندارد. صدایی هم که در اول متن به آن اشاره شد، صدای کرنل کنراد است که با لحنی طعنه آمیز فرمانده واکر را به سمت خود فرا می خواند. وجود چنین مسائلی باعث شده تا کلنل کنراد به یکی از مرموزترین افراد بازی تبدیل شود. لازم به ذکر است که کلنل کنراد از روی شخصیت Kurtz در فیلم Apocalypse Now الگوبرداری شده است و به همین دلیل شباهت زیادی بین آن دو در بازی دیده خواهد شد. بازی یک اکشن سوم-شخص نفس گیر خواهد بود. در دموی های منتشر شده از بازی دیده شد که گروه فرمانده واکر در حال گشت زنی در بیابان هستند و موسیقی ارکسترال زیبایی هم در حال پخش شدن بود. اما ناگهان آن ها توسط عده ای سرباز مورد حمله قرار می گیرند و موسیقی بازی به طرز شگفت انگیزی تغییر ریتم می دهد و به موسیقی راک تبدیل می شود. واکر سریعا پشت یک سازه بتونی پناه می گیرد و شروع به تیراندازی بی هدف می کند.
 
سپس از پشت آن سازه بتونی بیرون می آید تا بتواند به صورت مستقیم به دشمن تیراندازی کند. او مشغول تیراندازی بود که ناگهان زیر پای او بر اثر انفجار نارنجک خالی می شود و او درون لابی یک هتل می افتد. اینجا بود که فهمیدیم جایی که فکر می کردیم سرتاسر بیابان است، قسمتی از شهر است که در شن فرو رفته است. وقتی که بازی در محیط بسته قرار گرفت، شاهد خودنمایی جزئیات محیط و گرافیک خیره کننده بازی بودیم. از دیگر اطلاعات منتشر شده از بازی مشخص شده است که این بازی با استفاده از موتور بازی سازی Unreal 3 در حال ساخت است. سازندگان بازی در این باره گفته اند که این موتور بازی سازی قدرتی باور نکردنی دارد. ما توانستیم با تیم برنامه نویسی خود چیزی را از این موتور بازی سازی به نمایش در آوریم که تا کنون در هیچ بازی دیده نشده است. به وسیله این موتور بازی سازی توانستیم جلوه های ویژه بسیار سطح بالا، تخریب پذیری بسیار فوق العاده و نورپردازی باورنکردنی را به نمایش در بیاوریم.
 
شاید باور این موضوع کمی سخت باشد، اما ما با این موتور بازی سازی به ما امکاناتی داد که انتظار آن را نداشتیم. شخصیت های بازی با جزئیات بسیار بالایی طراحی شده اند و ما سعی می کنیم که کوچکترین جزئیات در آن ها با بالاترین کیفیت دیده شوند. ما روی جزئیات بازی بسیار وقت گذاشتیم و خواهیم گذاشت و اطمینان داریم که نتیجه کار ما یک بازی بزرگ خواهد بود. در صحنه ای دیگر از بازی مشاهده شد که واکر می تواند به هم تیمی هایش دستور بدهد که چگونه به سمت دشمن حرکت کنند. هم تیمی های واکر بسیار با هوش بودند و هرگز بی مهابا به سمت دشمن حرکت نمی کردند. آن ها به خوبی حالت تدافعی و یا حمله به خود می گیرند و به خوبی شرایط محیط بازی را درک خواهند کرد. یکی دیگر از مسائلی که نقش مهمی در گیم پلی بازی ایفا خواهدکرد، شن ها خواهند بود. در صحنه ای از بازی مشاهده کردیم که دشمنان تعداد زیادی مردم بی گناه را گروگان گرفته اند. شرایط به گونه ای بود که با یک حرکت اشتباه باعث مرگ مردم بی گناه و کل تیم می شد. با نگاهی به اطراف متوجه شدیم که سقف آن محل شیشه ای است و شن تمام آن را پوشانده است.
 
ما به سمت سقف شیشه ای تیراندازی کردیم و شن ها تمام آن محل را پر کردند. اما با این کار، هم افراد دشمن را از بین بردیم و هم افراد بی گناه. اما جدا از این مسئله، شاهد حرکت بسیار زیبا و روان شن ها بودیم که صحنه ای بسیار جالب را به نمایش درآورد. به گفته سازندگان در بازی لحظات زیادی وجود خواهند داشت که باید بین نکات اخلاقی و انسان دوستانه یا راحت ترین کار یکی را انتخاب کنید. از این مسئله کاملا مشخص است که بازی دوست دارد بازیکن را در یک حالت دوگانگی یا خاکستری (نه خوب و نه بد) قرار بدهد تا اینکه بازیکن را به سمت خوبی و بدی مطلق سوق دهد. واکر همچنان پیش می رود و تیم خود را به خوبی رهبری می کند. آثار یک فرمانده قدرتمند به خوبی در او دیده می شوند، اما یک فرد قدرت طلب نخواهد بود. او فردی است که در شرایط مختلف درست ترین تصمیمات را می گیرد. پس از نابودی دشمنان او جسدهای سوزانده و به دار آویخته شده ای را پیدا می کند. اینجاست که او متوجه می شود کلنل کنراد قصد دارد تا یک جنگ روانی به تمام معنا راه بیاندازد. بازی با الهام گیری از فیلم هایی نظیر  Heart of Darkness و Apocalypse Now با بازی به یاد ماندنی مارلون براندو قصد دارد تجربه ای باور نکردنی را به بازیکنان انتقال دهد. این بازی از جمله عناوینی است که می تواند آینده بازی های کامپیوتری به خصوص بازی های اکشن سوم-شخص را دچار تحولی عظیم بکند.
 

نقد the witcher 2 assassins of kings

پیش نمایشی کوتاه از بازی The Witcher 2 : Assassins of kings


ناشر Atari


سازنده CD Project Red


تاریخ انتشار 17 می 2011


XBOX 360.PS3.pc


 


.


در سال ٢٠٠٧ بود که یک استودیوی نه چندان مطرح لهستانی به نام CD Project Red بازی خود با سبک RPG را با نام The witcher عرضه کرد که از رمان های نویسنده لهستانی Andrzej Sapkowski به نام The Last Wish اقتباس گرفته بود البته فقط حدود 25% دیالوگهای رمان در بازی گنجانده شده بود و در مورد مشکلات در این بازی که واقعا زیاد بودند مشکلات گرافیکی زیادی در این بازی بود و در بعضی مواقع باگ های بیش از حد ولی با وجود تمام این مشکلات به عقیده اکثر بازیبازان یک بازی فوق العاده و حتی برای بعضی از بهترین RPG ها بود که خود من جزء این دسته هستم و همین بازی نه چندان مطرح توانست نزدیک به یک و نیم میلیون نسخه فروش کند و کلی جایزه دیگر با نمراتی بالا واقعا داستان زیبا و اهنگ های بازی که ادم را غرق در تماشای محیط بازی می کرد البته هنوز هم خیلی ها هستند که به دلیل نه چندان مطرح بودن بازی موفق به امتحان کردن نشدند اگر جزء این دسته هستید به جرات میگم که یک بازی زیبا را از دست دادید.


در صحنه پایانی بازی شخصیت اصلی بازی بعد از انجام ماموریت خود به سمت پادشاه برای گرفتن حق و حقوق خود رفت ولی در زمان خارج شدن از تالار قصر متوجه حضور فردی مشکوک شد و سریع به سمت پادشاه برگشت و قبل از اینکه ان مزدور پادشاه را به قتل برساند او را با چند ضربه شمشیر از بین برد و بازی پایان یافت و خود این موضوع نشان دهنده داستان جدیدی بود. 



The Witcher 2 : Assassins of kings
حالا بعداز گذشت 3 سال سرانجام استودیو  CD Project Red نسخه دوم بازی را معرفی کرد با نام The Witcher 2 : Assassins of kings اگر در خاطرتان باشد قهرمان بازی اصلی یک مرد جادوگر با چشمانی سبز,قیافه ای معمولا خشمگین و با موهای بلند سفید بود که در هنر کیمیا گری و شمشیرزنی مهارت بسیار داشت با نام Geralt که او را با نام White wolf یعنی گرگ سفید هم میشناختند. در این شماره هم نیز او شخصیت اصلی بازی است.البته صورت Geralt در مقایسه با شماره قبلی خیلی تغییر کرده و شاید بزگترین دلیلش تغییرات گرافیکی خیلی زیاد در بازی باشه.


طبق گفته سازندگان این بازی نسبت به بازی اصلی پیشرفت فوق العاده ای کرده است.شرکت سازنده ساخت این بازی را درست بعد از اتمام ساخت بازی اول شروع کرده است.حتما این شرکت در این سه سال کارهای بسیار زیادی را انجام داده است.مثلا در موتور ساخت بازی تغییرات زیادی داده و پیشرفته تر کرده است,سیستم مبارزه بازی را پیشرفته تر و بهتر شده و بازی را پیشرفته تر, زیباتر , لذت بخش تر و بهتر درست کرده اند.



سازندگان به طوری از موفقیت بازی سخن می گویند که می شود از همین حالا این بازی را جزء بهترین بازی های 2011 دانست و همچنین با وجود رقبایی مانند Dragon Age II می شود این بازی را بهترین بازی RPG سال دانست.


با توجه به تریلر ها و دیگر جزئیات منتشر شده گرافیک بازی عالی هست.مدل های شخصیت ها بسیار طبیعی به نظر میرسند و بی نقص هستند.انیمیشن ها نیز بسیار کم نقص و در بعضی موارد حتی بی نقص میباشند.محیط های بازی دارای چشم انداز های بسیار زیبا و و عالی هستند. نورپردازی به گونه ای انجام شده که محیط ها هر چه بیشتر زیبا و طبیعی به نظر برسند.حتی به شخصه گرافیک بازی را از الان بهترین گرافیک در یک بازی نقش افرینی میدانم.



گیم پلی و طراحی بازی نیز یکی از نکاتی هست که توجه بسیاری را در این بازی جلب کرده است.متاسفانه تنها مد قابل بازی بخش تک نفره خواهد بود.این تصمیم های شما در بازی است که داستان بازی را میسازد.سازندگان بازی تایید کرده اند که بازی 16 پایان مختلف خواهد داشت.یک اشتباه در انتخاب دیالوگ ها ممکن است کل جریان بازی را تغییر دهد سیستم مبارزه بازی نیز خیلی پیشرفت کرده است و دیگر شاهد Combo های زمان بندی شده مانند بازی قبل نخواهیم بود.سیستم مبارزه کنونی بسیار بهتر قبل میباشد و تا حدودی هم وقتی از دور نگاه میکنیم شکل اکشن به بازی میدهد. دیگر در بازی شاهد ضربه های دسته جمعی نخواهیم بود و ضربه های بازی به سه نوع جادو, ضربه های قوی و ضربه های ضعیف تقسیم میشوند.همچنین میتوانید در بازی هر یک از این سه ضربه را با هم مخلوط کنید و مانند بازی های اکشن Combo های مرگباری بسازید.در بازی جدید اعتراف گرفتن از دشمنان نیز وجود دارد, بدین معنی که طی ضربه هایی خاص میتوانید دشمن را زخمی کنید و او را وادار به حرف زدن و اعتراف درباره چیزی که شما میخواهید بکنید.در بازی سیستم مخفی کاری نیز وجود دارد که به وسیله ان میتوانید مخفیانه به دمشن حمله کنید و او را بکشید و یا به صورت کاملا ارام از او حرف بکشید.سیستم دیالوگ بازی نیز شبیه بازی Mass Effect2 هست.همچنین بر خلاف نسخه قبل سلاح ها و زره ها خیلی بیشتر شده اند و در بازی انواع گوناگون سلاح ها
همچنین می توانید انواع و اقسام نوشیدنی ها و غذاها را سفارش دوجود داردهید و در کافه بنشینید و ساعت ها به جای پرداختن به مراحل در کافه ها به بازیهای کوچک مثل Dice بپردازید و پول به دست اورید.



سازندگان توانسته اند صحنه ها را بسیار هوشمندانه و در مواقع لازم به کار ببرند.صحنه های جالب نیز در بازی زیاد یافت میشوند.مثلا در یکی از دمو های بازی Geralt در یک قلعه قرار داشت که یکی از گارد ها از حضور او باخبر شد و به دیگر گارد ها نیز هشدار داد.در چنین شرایطی که فرار ممکن نبود, او با ترفند های خاصی توانست دشمنان را به یکی از سلول های زندان قلعه بفرستد و از دست انها خلاص شود.همچنین Fight boss های بزرگ و هیجانی زیادی داخل بازی هستند.




داستان بازی پس از وقایع بازی اول اغاز میشود,یعنی جایی که Geralt پیشنهاد کار برای King Foltest از سرزمین Temeria را برای بررسی برخی موارد و جزئیات مانند نفرین های مربوط به دختر King Foltest را قبول میکند.اما اینبار دشمن اصلی او چیزهای جادویی نیست.دشمنان اصلی و افراد مرموزی که او به دنبال انان است در بازی دو نفر هستند.اولی, یک جاسوس نفرت برانگیز Elf به نام Iorveth و بعدی یک مرد مرموز که تنها او را با نام Kingslayer میشناسند.خیلی از داستان بازی توسط سازندگان گفته نشده پس باید صبر کنید تا با دنیای بزرگ The Witcher اشنا بشید.دنیایی پر از رمز و راز که باید به ان پی ببرید.




در کلام اخر به نظر من این بازی یکی از چند تا بازی برتر سال 2011 است که دارای داستانی مهیج و مبارزات نفس گیری است که ارزش چند بار بازی کردن رو داره پس حتی یک ذره در تجربه کردن این بازی شک نکنید.

بازی در 17 می 2011 برای PC منتشر خواهد شد.البته از سوی سازندگان گفته شده است که امکان انتشار بازی برای دیگر پلتفرم ها نیز در زمان های بعدی وجود دارد.