سیلور

با سلام امید وارم لذت ببرید

سیلور

با سلام امید وارم لذت ببرید

Assassin's Creed: Brotherhood | Review


Assassin’s Creed
brotherHood
Review

Assassins Creed:brotherHood نسخه ای جدید از سری Assassins Creed و ادامه ی مستقیمی بر شماره دوم این سری یعنی AC2 است که داستان ان بلافاصله پس از پایان نسخه ی دوم اغاز می شود.داستان بازی ادامه ی زندگی شخصیت شماره دوم بازی یعنی اتزیو را روایت می کند که اکنون به بالاترین مقام در فرقه اش یعنی Master assassin رسیده است.وی در این نسخه متحدان قدیمی خود را ملاقات می کند و متحدان جدیدی را نیز دست و پا می کند،تا بتواند با خانواده ی ظالم ان زمان یعنی خانواده ی بورجیا،که تمامیه اعضای ان تمپلار هستند بجنگد و شهر رم را اباد کند،ثروت ان را به مردم بازگرداند و حماسه ی جدیدی در عصر رنسانس بیافریند.
همچنین در این نسخه ما می توانیم زندگی اساسین های امروزی را نیز دنبال کنیم

داستان:

سقوط مونتریجیونی

داستان بازی بلافاصله پس از اتمام نسخه ی دوم شروع می شود.جایی که اتزیو بعد از خروج از vault در حالی که از پیام مینروا به شدت شگفت زده شده سعی می کند از واتیکان فرار کند.وی با کمک عمویش ماریو از واتیکان فرار کرده و به سوی مونتریجیونی می تازد.
پس از اینکه اتزیو به مونتریجیونی می رسد،در جلسه ای با اساسین ها،مواردی را که در vault دیده بود به گوش انها می رساند و انها را از سخنان مینروا مطلع می کند.به عقیده ی ماریو حوادثی که مینروا از انها صحبت می کرد مدت ها بعد روی خواهند داد.و به عقیده ی او این حوادث به انها مربوط نیست.
در حالی که اساسین ها در ویلا با ارامش به استراحت مشغولند و از پیروزی خود در برابر بورجیا مسرورند،تمپلار ها به رهبریه چزاره بوجیا،پسر خاندان بورجیا به صورت غافلگیرانه به شهر حمله می کنند.
نیرو های مقاوت شهر که اکنون یازان Caterina Sforza نیز به انها اضافه شده اند غافلگیر می شوند و نمی توانند در برابر نیرو های چزاره مقاومت کنند.
اتزیو که در ان هنگام با کاترینا خوابیده بود،با سر و صدای توپ های جنگی بیدار شده و وقتی یک توپ جنگی از بالای سرش می گذرد و لباس الطیر را نابود می کند،تازه متوجه می شود که تمپلار ها به شهر حمله کرده اند.
اتزیو بلافاصله ماریو را ملاقات می کند تا دستورات را از او دریافت کند.سر انجام به توافق می رسند که اتزیو به محافظان کمک کند و ماریو از طریق در مخفی Sanctuary مردم را از شهر خارج کند.
نیرو های مقاومت شهر چاره ای ندارند جز اینکه از شهر حفاظت کنند تا ماریو بتواند مردم شهر را کاملا تخلیه کند.اما تلاش مرسنری ها بی فایده است و بعد از مدتی چزاره دروازه ی شهر را از جا کنده و وارد مونتریجیونی می شود.وی در حالی که سیب بهشتی را در دست دارد و ماریو و کاترینا را اسیر کرده است،ماریو را به ضرب گلوله و با سلاحی که داوینچی اختراع کرده می کشد و این قتل را به عنوان یک دعوت نامه به رم تلقی می کند.در همین هنگام یکی از افراد دشمن به اتزیو شلیک می کند و شانه ی چپ او را زخمی می کند.
بعد از اینکه تمپلار ها شهر را ترک می کند اتزیو توسط مرسنری ها به هوش می اید و متوجه می شود که تعدای از تمپلار ها در شهر باقی مانده اند تا همه ی اساسین ها را نابود کنند.به هر حال اتزیو به کمک خواهرش کلودیا تمپلار ها را می کشند و به همراه مادرشان از شهر فرار می کنند.
پس از این اتزیو که دیگر خانوادی ی خود را دز امان نمی بیند،انها را به فلورانس می فرستد و خود به تنهایی به طرف رم حرکت می کند.اما به دلیل زخمش در میانه ی راه از هوش می رود.

بار دیگر در شهر

بعد از دیدن ماجرا های اتزیو،ما به زمان دسموند بر می گردیم،دزموند و گروهش به تازگی از مخفی گاه اساسین ها فرار کرده و به سوی تنها مکان امن در ایتالیا یعنی ویلا اودیتوره،در حرکتند.پس از رسیدن انها به ویلا،دسموند متوجه می شود که در ورودیه Sanctuary بسته است.اتزیو و لوسی به هر نحوی که شده،از طریق در پشتیه Sanctuary وارد می شوند و در اصلی Sanctuary را برای شان و ربکا باز می کنند.پس از ورود گروه به Sanctuary ، دسموند توسط انیموس 2،بقیه ی زندگیه اتزیو را مرور می کند.

نبرد در رم

مدتی بعد اتزیو در خانه ای کوچک به هوش می اید و متوجه می شود که زنی زخمش را درمان کرده است.وی پس از پرس و جو از زن متوجه می شود که یک مرد وی را به خانه ی او اورده تا زخمش را درمان کند.سپس یک دست لباس جدید اساسین ها به اتزیو می دهد و می گوید این ها را نیز ان مرد برای او فرستاده.به هر حال کار اتزیو برای اینکه کاملا درمان شود باید سراغ دکتر برود.وی در خانه را باز می کند و رم باشکوه را در مقابل خود می بیند.جایی که توسط خاندان بورجیا ویران شده.اتزیو پس از درمان دارو به سراغ ماکیاول،رئیس فرقه می رود.وی از صحبت های ماکیاول متجه می شود که در زمان حکومت بورجیا،شهر رم بشدت ویران شده و مردم ان مظلوم واقع می شوند.
پس از اشنایی اتزیو با شهر رم و کشف یکی از مقبره های رومولوس،سازنده ی رم،اتزیو و ماکیاولی تصمیم می گیرند تا انجمن خود را راه اندازی کنند تا بتوانند اساسین های جدید 



ولی اتزیو می داند که نمی تواند این کار را به تنهایی انجام بدهد و نیاز به متحدانی نیز دارد.اتزیو مانند وقتی که در فلورانس و ونیز بود،به سراغ فاحشـ.ـه ها،دزد ها و نیروهای مزدور می رود تا از انها برای نابودی بورجیا کمک بگیرد.ماکیاولی قبلا به این افراد پیشنهاد همکاری داده بود اما نتوانسته یود انها را راضی کند.به هر حال اتزیو با زیرکی خود و انجام کار هایی برای این سه گروه،موفق می شود که به راحتی انها را به سمت خود جلب کند.
اما در این هنگام،مادام سولاری،توسط گروه Cento Occhi کشاه می شود.وقتی که اتزیو به فاحشـ.ـه خانه بر می گردد،متوجه می شود که مادر و خواهرش به رم امده اند و می خواهند به اتزیو کمک کنند.به هر حال،پس از کمی بگو مگو،کلودیا ریاست rosa in fiore،بزرگترین فاحشـ.ـه خانه ی شهر را بر عهده می گیرد.
بالاخره اتزیو بوسیله ی جاسوسانش متوجه می شود که رودریگو و چزاره بورجیا به همراه کاترینا در قلعه ی Sant'Angelo هستند.اتزیو به Sant'Angelo حمله می کند تا کاترینا را نجات بدهد و رودریگو و چزاره را بکشد.ولی هنگامی که به قلعه می رسد،می فهمد که چزاره قلعه را ترک کرده و رودریگو هم در قلعه دیده نمی شود.با اینکه اتزیو نمی تواند هدف هایش را بکشد،اما موفق می شود که کاترینا را از دست لوکرزیا بورجیا،خواهر چزاره فراری بدهد.
بعد از نبردی که در قلعه اتفاق افتاد،اتزیو تصمیم می گیرد تا مجددا برادرهود را راه اندازی کند.اتزیو به مردمی که مورد ظلم بورجیا قرار داشتند کمک می کرد و پس از نجات دادن انها،انها با به برادرهود دعوت می کرد و از انها مبارزینی شجاع می ساخت تا بتوانند رم را از زیر سایه ی بورجیا برهانند.پس از ان اتزیو موفق می شود که دو تا از مهره های اصلی تمپلار ها یعنی دکتر مالفاتو و سیلورتو سابتانی را بکشد.
مدتی بعد،اتزیو، لئونارد،دوست قدیمیه خود را ملاقات می می کند.لئوناردو سلاح های اتزیو را ارتقا می دهد.همچنین به او خبر هایی در مورد اهداف چزاره می دهد.همچنین لئوناردو می گوید که به دستور چزاره،ماشین هایی جنگی ساخته تا ارتش پاپ از انها استفاده کند.لئوناردو از اتزیو می خواهد که این وسایل را نابود کند.
مدتی بعد اتزیو می فهمد که جوآن بورجیا،یکی از ژنرال های چزاره به وی در تسخیر کردن ایتالیا کمک می کند.اتزیو توسط خواهرش کلودیا مطلع می شود که سناتوری به نام اگیدیو تروچه به جوآن بدهکار است و عده ای از سربازان جوآن به او حمله کرده اند.اتزیو تصمیم می گیرد تا سربازان جوآن را بکشد و بدهیه اگیدیو را بپردازد.
اتزیو مکان جوآن را می فهمد و تصمیم می گیرد به وی حمله کند.وی یکی از کاپیتان های بورجیا را می کشد تا بتواند نفوذ بیشتری روی منطقه داشته باشد.در همین منطقه،یک مهمانی توسط جوآن برقرار شده،اتزیو به داخل مهمانی نفوذ می کند و و بدون اینکه شناسایی جوآن را می کشد.
بعد ها،اتزیو بارتالمیو را ملاقات می کند،بارتالمیو به شدت از طرف قوای فرانسوی تحت فشار است.این قوا توسط Octavian de Valois (که ملقب به بارون بود) رهبری می شود.وی از جنرال های ارتش فرانسه و از رهبران نیروهای پاپ بود.اما چیزی که اوضاع را بدتر می کرد این بود که همسر بارتالمیو یعنی Pantasilea Baglioni توسط بارون دزدیه شده بود.بارتالمیو تصمیم می گیرد که خود را تسلیم بارون کند تا همسرش را نجات دهد،ولی اتزیو نقشه ای زیرکانه می کشد و وی را از این کار منصرف می کند.اتزیو به تعداد زیادی از سربازان فرانسوی حمله می کند و انها را می کشد.سپس زره و لباس انها را به تن افراد بارتالامئو می پوشاند.بارتالامئو با افرادش که لباس ارتش فرانسه را پوشیده اند به سمت قصر بارون حرکت می کنند.بارون متوجه کلک اتزیو نمی شود.وی می خواد همسر بارتالامئو را مقابل چشمانش بکشد،اما در همین هنگام اتزیو از مخفی گاهش بیرون می اید،بارون یک لحظه متوجه اتزیو می شود و تصمیم می گیرد سریع همسر بارتالامئو را بکشد.اما اتزیو سریعا کار خود را تمام کرده و بارون را می کشد و بارتامئو و همسرش را نجات می دهد.



سپس اتزیو La Volpe،یار قدیمیه خود و رهبر دزدان شهر را می بیند.La Volpe قبلا به اتزیو گفته بود که به ماکیاول مظنون است.به عقیده ی وی،ماکیاول کسی بود که به اساسین ها خیانت کرده بود و تمپلار ها را در حمله به مونتریجیونی یاری کرده بود.همچنین او بود که چزاره و رودریگو را از نقشه ی اتزیو برای حمله به sant’angelo مطلع کرده بود و باعث فرار انها شده بود.
بعد ها،اتزیو مطلع شد که بازیگر(در حقیقت بازیگر که نه،کسی مثل گلادیاتور که به جنگی که انجام می دادند می گفتند بازی) و بازیچه (عاشق) ی لوکرزیا به نام پیترو روسی،کلید نفوذ به قلعه را دارد.برای همین چزاره تصمیم گرفته بود که وی را بکشد.اتزیو حدث می زد که میچلتو،قاتل شخصی چزاره،بازیگر دیگر میدان نبرد است و می خواهد پیترو را بکشد.یازان اتزیو،افراد میشلتو را از پای در می اورند و به جای انها به کلوسیم (جایی که نبرد در ان روی می دهد) نفوذ می کنند.اتزیو و یارانش با میچلتو و سایر یارانش می جنگند و اتزیو موفق می شود که میچلتو را محاصره کند،اما در همین هنگام خبر می رسد که به بدن پیترو سم تزریق شده و در حال مرگ است.اتزیو از کشتن میچلتو صرف نظر می کند تا پیترو را به دکتر برساند.بعد از درمان پیترو و دست یابی اتزیو به کلید قلعه،اتزیو در راه برگشت دزدی را می بیند که در نبرد مونتریجیونی هم حضور داشته.وی کنجکاو می شود و دزد را می گیرد و متوجه می شود که دزد،خیانت کار اصلی است نه ماکیاول.اتزیو به سرعت به مقرش بر می گردد.زیرا می داند که La Volpe،مطمئن است که ماکیلول خیانت کار است و می خواد او را بکشد.وی به موقع به guild می رسد و همه چیز را برای La Volpe و ماکیاول توضیح می دهد.به هر حال کدورت ها میان دو دوست از بین می رود و ان دو به هم اعتماد می کنند.
بعد از این قضایا،اتزیو کلودیا را به فرقه دعوت می کند.و همچنین اتزیو توسط ماکیاول،به ریاست فرقه منصوب می شود.
اتزیو با استفاده از کلید پیترو،وارد قلع می شود و به طور پنهانی مشاهده می کند که میان چزاره و پدرش،مشاجره پیش امده است. چزاره هم که تقریبا تمام قدرت پاپ را در اختیار دارد و قدرتش از خود پاپ نیر بیشتر است.همین مورد خشم رودریگو را بر می انگیزد و تصمیم می گیرد چزاره را با سیب مسموم کند.اما لوکرزیا که نگران جان چزاره شده ، وی را از نقشه ی شوم پدر مطلع می کند و از مرگ چزاره جلوگیری می کند.چزاره نیز که ار نقشه ی پدرش شوکه شده،خشمگین می شود و POE را از او می خواهد.اما رودریگو از دادن سیب به او امتناع می کند.سرانجام چزاره رودریگو را می کشد و از خواهرش،مکان سیب را می پرسد.لوکرزیا به چزاره می گوید که سیب در قلعه ی Basilica di San Pietro پنهان شده است.چزاره به طرف قلعه راه می افتد،اما اتزیو که شاهد این ماجرا بود ، قبل از وی به سیب می رسد و ان را بر می دارد و از قدرت سیب برای فرار کردن از سربازان پاپ استفاده می کند.
سپس در اخرین نبرد،اتزیو و یارانش مقابل دروازه های رم در برابر نیرو های چزاره قرار می گیرند.اما در همین زمان،چزاره توسط فابیو ارسینی و به دستور پاپ جدید بازداشت می شود.اما چزاره می گوید که مدت زیادی در غل و زنجیر نمی ماند و بدست هیچ مردی کشته نمی شود.
سخنان چزاره اتزیو را نگران کرده،به همین دلیل وی با لئوناردو ملاقات می کند.اتزیو تصمیم می گیرد تا با استفاده از سیب،ببیند که آیا سخنان چزاره،حقیقت می یابند یا نه.و او متوجه می شود که بله،سخنان چزاره درست بوده.
اتزیو مقداری پول برای لئوناردو باقی می گذارد و فورا رم را ترک می کند و به سوی Viana ،شهری در اسپانیا حرکت می کند.
در سال 1507،اتزیو موفق می شود که چزاره بورجیا را از به زمین بزند.هنگامی که اتزیو می خواهد او را بکشد،چزاره فریاد می زند هیچ مردی نمی تواند او را بکشد.در نتیجه اتزیو چزاره را رها کرده و او از دیوار شهر به پایین سقوط می کند.
پس از ماجرای ویانا،اتزیو به رم بر می گردد تا سیب را در Santa Maria Aracoeli پنهان کند.و سپس کار خود را به عنوان رثیس فرقه ی اساسین ادامه می دهد.
مدت ها بعد،اتزیو به مونتریجیونی بر می گردد،به Sanctuary.ولی دلیل وی برای انجام این کار معلوم نیست.
پس از اتمام خاطرات اتزیو،بار دیگر دسموند از انیموس بلند می شود و برای پیدا کردن سیب به طرف کلوسیم راه می افتد تا از طریق راه های زیرزمینی به vault ای که اتزیو سیب را در ان قرار داده نفوذ کند.بعد از اینکه گروه به داخل vault نفوذ می کنند و دسموند سیب را پیدا می کند،جونو کسی که ساکن vault است،درباره ی گذشته ی نسل خود و انسان ها به او می گوید و سیب را به وسیله ی DNA دسموند فعال می کند.جونو دسموند را مجبور به کشتن لوسی می کند و دسمند خنجرش را در شکم لوسی فرو می کند.
در حالی که دسموند به شک فرو رفته است،دو مرد که معلوم نیست به چه سازمانی تعلق دارند،او را وارد انیموس می کنند.

داستان AC:B نسبت به سایر نسخه های این سری ضعیفتر است و پیچیدگی کمتری نسبت به 2 شماره ی قبلی دارد.ولی نباید این را فراموش کنیم که AC:B یک نسخه ی کامل نیست و طبیعتا نباید داستانی در حد و اندازه های AC2 داشته باشد.اما این به این معنا نیست که AC:B داستان ضعیفی دارد،برعکس،داستان برادرهود از بسیاری از بازی ها یک سر و گردن بالاتر است و شما را بشدت منتظر نسخه ی بعدی می گذارد.
روایت بازی کاملا مشابه نسخه های گذشته است و داستان زندگی اتزیو را در طی سال های مختلفی از عصر رنسانس از دید دسموند،روایت می کند.

بیوگرافی شخصیت ها:

اتزیو:اتزیو اودیتوره مانند نسخه ی قبل،شخصیت اصلی این نسخه از بازی است.داستان زندگی او در بازی دقیقا همان چیزی است که در بخش قبل خواندیم و نیازی به توضیح اضافه ای نیست.
اتزیو در این نسخه از نظر ظاهری کمی پیر تر شده است،با این حال افزایش سن او،مانند افزایش سن شخصیت هایی مانند داوینچی ان چنان محسوس نیست.در طول این سال ها،شخصیت اتزیو کمی دچار تغییر شده است،کمتر متلک می اندازد.در این نسخه اتزیو به مقام مستر اساسین رسیده است و دیگر می تواند به طور کامل احساساتش را کنترل کند.اتزیو دیگر از انتقام به عنوان یک انگیزه استفاده نمی کند،همچنین او جان کسانی را که نیازی به مرگشان نمی بیند،می بخشد.

ماریو:مدتی بعد از وارد شدن اتزیو به vault عمویش ماریو به دنبال وی به vault می رود و اتزیو را در حالی که کار خود در vault تمام کرده می بیند.ماریو به اتزیو کمک می کند تا همراه هم از واتیکان فرار کرنند.انها هنگام فرار به Tiber island می رسند و ماریو از اتزیو می خواد که POE را به داخل رود بندازد.اتزیو نمی تواند این کار را انجام دهد بنابراین ماریو به اتزیو اجازه می دهد که تا وقتی که بخواهد از سیب مراقبت کند.به هر حال بعد از گفت و گو درباره ی سیب،ماریو و اتزیو از رم خارج می شوند و به طرف مونتریجیونی راه می افتند.مدت کوتاهی بعد از رسیدن انها به مونتریجیونی،شهر مورد حمله ی سپاهیان چزاره بورجیا قرار می گیرد.ماریو سریعا اتزیو را ملاقات می کند و به او می گوید که می تواند از سیب مراقبت کند و به اتزیو می گوید که نیرو های چزاره را نابود کند.ماریو به تخلیه ی مردم شهر مشغول می شود،ولی موفق به انجام این کار نمی شود،زیرا نیرو های چزاره او را زخمی و اسیر می کنند و نزد چزاره می برند.در همین هنگام دروازه ی اصلی شهر توسط سپاهیان چزاره نابود می شود و ماریو سعی می کند وارد مونتریجیونی شود.اما به دلیل زخمش درست جلوی دروازه ی شهر بر زمین می افتد.چزاره به کنار او می اید،و در حالی که سیب را در دستش گرفته است،گلوله ای به ماریو شلیک می کند و اتزیو را به رم دعوت می کند.
ماریو یکی از اشراف زاده ی های ایتالیایی بود و به شیوه ی همه انها لباس می پوشید.او همواره لباسی پر زرق و برق و بلند می پوشید و موهایی مشکی و صاف داشت. از دیگر نشانه های ظاهری او،زخمی بود که بر روی صورتش داشت و باعث کور شدنش شده بود.این زخم هنگامی ایجاد شده بود که ماریو،زیرزمین ویلا را جست و جو می کرد تا به دنبال کفن (66مین POE) بگردد.
ماریو مردی بی ادب و خشن بود و خاندان Pazzi وی را دائم الخمر می دانستند.وی علاقه ی زیادی به جنگیدن و نبرد داشت.
بر روی شانه ی چپ لباسش لوگوی اساسین ها دوخته شده بود و روی شنلش علامت خاندان اودیتوره به چشم می خورد.
همچنین او همیشه دستش را روی شانه ی کسی می گذاشت که با او صحبت می کرد.این کار او احتمالا به دلیل ایجاد حس دوستی و نزدیکی در فرد مقابل بوده است.
Niccolò di Bernardo dei Machiavelli:بعد از اینکه اتزیو از رم بر می گردد،ماکیاول در جلسه ای حاضر می شود تا به سخنان اتزیو درباره ی vault گوش دهد.او وقتی می فهمد اتزیو رودریگو را نکشته،به شدت از دست اتزیو خشمگین می شود و برای کشتن رودریگو به سمت رم راه می افتد.
صبح فردا،مونتریجیونی توسط چزاره بورجیا مورد حمله قرار می گیرد.نیکولو ماکیاول در این جنگ غایب است،La Volpe فکر می کند که ماکیاول برای اساسین ها کار می کند و به اساسین ها خیانت کرده است.
ماریو اودیتوره،عموی اتزیو به وسیله ی چزاره کشته می شود و بین اساسین ها بی نظمی ایجاد می شود.نیکولو اساسین ها را منظم کرده و انها را در Tiber island مستقر می کند.
در نبرد مونتریجیونی تیری به شانه ی اتزیو اصابت می کند و این زخم باعث می شود که او در مسیر رم از حال برود.نیکولو او را پیدا می کند و او را بدست زنی می سپارد تا اتزیو را درمان کند.بعد از بیدار شدن اتزیو،ان زن به اتزیو می گوید که نیکولو منتظر توست.
پس از اینکه نیکولو اتزیو را ملاقات می کند،او را از وضعیت تاسف بار رم مطلع می کند و مقداری پول به او می دهد تا برای او تجهیزات بخرد.همچنین نیکولو،پیروان رومولوس را به اتزیو معرفی می کند،زیرا نیکولو فکر می کند که انها برای بورجیا کار می کنند نیکولو سیستمی به اتزیو معرفی می کند تا بتواند سریع تر درون رم سفر کند.انها با استفاده از این سیستم به مخفی گاه اساسین ها می روند.فابیو ارسینی،از معدود متحدان اساسین ها،این مکان را به انها قرض داده و در انجا منتظر ان هاست.
در سال 1503،La Volpe مطمئن می شود که نیکولو یک خیانت کار است و برای این حدثش هم دلایل کافی دارد.او به اتزیو می گوید که تصمیم دارد نیکولو را بکشد،در حالی که اتزیو مطمئن است که نیکولو خائن نیست.La Volpe برای کشتن نیکولو بسوی مقر اساسین ها حرکت می کند.اما در این بین اتزیو می فهمد که یکی از دزدان خود La Volpe به انها خیانت کرده است.اتزیو به سرعت به مقر اساسین ها می رود تا جان نیکولو را نجات دهد.خوشبختانه اتزیو به موقع به مقر می رسد و اتفاقی برای نیکولو پیش نمی اید.
بعد از سه سال،ماکیاول متوجه می شود که اتزیو رهبر مناسب تری برای فرقه است،اتزیو بود که اساسین ها را برای نبرد در مقابل رودریگو رهبری کرد و اساسین ها را به شکوه سابق خود بازگرداند.بنابراین بعد از اینکه کلودیا،خواهر اتزیو وارد فرقه شد،نیکولو اتزیو را در راس فرقه قرار می دهد و او را به عنوان grand master اساسین ها بر می گزیند.


وقتی اتزیو درباره ی علت این تصمیم از نیکولو سوال می کند،نیکولو می گوید که حکومت او فقط به علت وجود اتزیو پای بر جا بود و اتزیو همواره به او در مامویت های مختلف کمک می کرده.در مقابل،اتزیو نیکولو را به عنوان مشاور اعظم (مورد اعتماد ترین مشاور) انتخاب می کند.
ماکیاول درمقر اساسین ها به تربیت اساسین ها و اجرای فرمان های اتزیو می پردازد.وی برای تماس با اتزیو از کبوتر نامه بر استفاده می کند.
بعد ها نیکولو به اتزیو می گوید که می خواد درباره ی او یک کتاب بنویسد.اتزیو موافقت می کند اما از وی خواهش می کند تا ان را به اختصار بنویسد.این ممکن است اشاره ای به کتاب the prince ، نوشته ی او باشد.
Bartolomeo d'Alviano:بارتالومئو یکی از افراد اساسین و از رهبران سربازان مزدور (مرسنری ها) بود.
در سال 1455 در شهر Alviano به دنیا امد.پدر او Francesco d'Alviano و مادرش Isabella degli Atti بود.وی به دنیا امد تا سربازی زیرک و ماهر باشد.بعد از گذراندن سال های بسیاری در ونیز,وی در سال 1496 به خانواده ی ارسینی پیوست تا دوباره در مقابل رودریگو بورجیا بجنگد.کسی که در تلاش بود تا قلمروی ارسینی را فتح کند.
مردان پاپ قدرت زیادی داشتند. چزاره هنگامی که منابع Bartolomeo در حال حرکت به سوی قلعه ها بودند، آن هارا از بین برد. بعد از آن واقعه، Carlo Orsini به همراه ارتشش به Bartolomeo پیوست و توانست به چزاره آسیب بزند.
در برادر هود بارتالامئو تحت دو قوای فرانسه و نیرو های پاپ به شدت تحت فشار است.
قوای فرانسوی توسط Octavian de Valois (که ملقب به بارون بود) رهبری می شود.وی از جنرال های ارتش فرانسه و از رهبران نیروهای پاپ بود.اما چیزی که اوضاع را بدتر می کرد این بود که همسر بارتالمیو یعنی Pantasilea Baglioni توسط بارون دزدیه شده بود.بارتالمیو تصمیم می گیرد که خود را تسلیم بارون کند تا همسرش را نجات دهد،تا اینکه اتزیو نقشه ای زیرکانه می کشد و وی را از این کار منصرف می کند.سپس همان طور که قبلا گفتیم،افراد بارتالمئو لباس افراد فرانسه را می پوشند و فرماندشان را تا قصر بارون دی والویس همراهی می کنند و بارون بدست اتزیو کشته می شود.

La volpe:حمله ی بورجیا به رم نتایج متعددی در بر داشت.از جمله این نتیجه ها می توان مهاجرت عده ای از اساسین ها به شهر ها دیگر را نام برد.La Volpe یکی از این افراد بود وی به رم رفته بود تا از بورجیا انتقام بگیرد.اتزیو او را هنگامی در رم ملاقات کرد که رئیس دزدان رم بود.اتزیو La Volpe را به همکاری دعوت کرد،ولی او حاضر نبود با نیکولو همکاری کند زیرا معتقد بود که او یک خیاتنت کار است.به هر حال،همان طور که قبلا گفته شد،La Volpe تصمیم می گیرد نیکولو را بکشد،اما اتزیو خیانت کار واقعی را پیدا کرده و جلوی La Volpe را می گیرد.از ان پس La Volpe ماکیاول را به عنوان یک دوست قبول می کند.
La Volpe در مراسم ورود کلودیا به فرقه نیز حضور داشت.
کلودیا اودیتوره:در ژانویه ی 1500،اودیتوره ها و سایر دوستان خاندان اودیتوره اماده شده بودند تا تولد کلودیا را جشن بگیرند ولی به خاطر حمله ی چزاره،این جشن به هم می خورد.بعد از اتمام جنگ اتزیو تصمیم می گیرد تا مادر و خواهرش را به فلورانس بفرستد تا از ظلم خاندان بورجیا در امان باشند.ولی برای گرفتن انتقام،ماریا و کلودیا به دنبال اتزیو به رم می روند.در رم،کلودیا پس از مرگ مادونا سولاری ،کلودیا رئیس Rosa in Fiore،فاحشـ.ـه خانه ی شهر رم می شود.کلودیا با استفاده از فاحشـ.ـه های شهر رم،موفق می شود مکان Caterina Sforza را پیدا کند.همچنین کلودیا در کشتن جوآن بورجیا،به برادرش اتزیو کمک می کند.ولی وقتی دختران کلودیا به سمت فاحشـ.ـه خانه حرکت می کنند،توسط گارد های جوآن تعقیب می شوند،اتزیو از این موضوع با خبر می شود فورا خود را به کلودیا می رساند.ولی وقتی به فاحشـ.ـه خانه می رسد،کلودیا را می بیند که بالای جسد چندین سرباز ایستاده و چاقویی در دست دارد.
مدتی بعد،کلودیا با توصیه ی برادرش وارد فرقه ی اساسین می شود و طبق رسوم اساسین ها،کف دست خود را می سوزاند و از یک بلندی به داخل رود تیبر شیرجه می زند.
وی بعد ها در کنار اتزیو،بارتالمئو،La Volpe و ماکیاول با چزاره می جنگد و او را شکست می دهد.
رودریگو بوریجا:وی یک از قدرت مند ترین مردان رنسانس، و رهبر تمپلار هاست،بر خلاف نسخه ی قبل،نقش وی در برادرهود بسیار کم تر شده.
اتزیو در این نسخه،وارد قلعه ی سانته انجلو می شود تا رودریگو را بکشد،اما رودریگو بر خلاف انچه که اتزیو می پنداشت،انجا دیده نمی شود.رودریگو بعد ها در مهمانیه جوآن بورجیا حضور می یابد و چزاره را مواخذه می کند.
سال بعد رودریگو که متوجه جاه طلبیه زیاد چزاره و قدرتمند شدن او شده بود،تصمیم گرفت چزاره را با سیب های اغشته به سم مسموم کند.ولی لوکرزیا،خواهر چزاره از نقشه ی پدر اگاه می شود و تصمیم می گیرد چزاره را از نشه ی پدر مطلع کند.چزاره که تازه یک سیب را گاز زده بود،قبل از ان که ان را کامل ببلعد،به بیرون تف می کند.چزاره از نقشه ی پدرش به شدت خشمگین می شود و او را با سیب های زهر اگین می کشد.بعد از این که چزاره پدرش را ترک می کند،اتزیو نزد رودریگو می اید،ولی می فهمد که او کشته شده است.به هر حال اتزیو برای رودریگو دعای ارامش می کند و برای بدست اوردن سیب،او را ترک می کند.
چزاره بورجیا:چزاره بورجیا از پسران رودریگو بورجیا و برادر کوچک جوآن بورجیا ی کوچک تر است.وی در 18 سالگی به مقام کاردینال رسید.برادرش جوآن،که پسر مورد علاقه ی رودریگو بود،فرمانده ی سپاه پاپ شد.چزاره می دانست که زندگی اش به عنوان یک کاردینال،به پوچی و بن بست خواهد رسید و جوآن صاحب قدرت و مقام پاپ خواهد شد.به همین دلیل برادرش را کشت و مقامش در سپاه پاپ یعنی رهبری را از او گرفت.بعد از این،چزاره به یکی از قدرتمندترین مردان در کل ایتالیا تبدیل شد.
در سال 1496 وقتی پدر وی به زمین های خانواده ی ارسینی طمع کرد و با ان ها ارسینی وارد جنگ شد چزاره نیز به نبرد پیوست.
Bartolomeo d'Alviano در میان لشکریان دشمن بود. چزاره هنگامی که منابع Bartolomeo در حال حرکت به سوی قلعه ها بودند، آن هارا از بین برد. هنگامی که پیروزی برای چزاره نزدیک به نظر می رسید، Carlo Orsini به همراه ارتشش به Bartolomeo پیوست و توانست به چزاره آسیب بزند.
در سقوط مونتریجیونی،چزاره فرمانده ی تمپلار ها بود،وی در حالی که افرادش کاترینا و ماریو را اسیر کرده بودند،در حالی که سیب باغ عدن را در دست داشت،به ماریو شکلیک کرد و اتزیو را به رم دعوت کرد.
چزاره بورجیا به لطف وجود ارتش پاپ،توانسته بود فرمانده ی تمامی رم شود.او و پدرش در بعضی از ضمینه ها با هم اختلاف داشتند.چزاره از برج های بورجیا استفاده می کرد تا بر همه ی رم تسلط داشته باشد و اعمال مردم را کنترل کند.همچنین چزاره در طول بازی،به نقاطی از ایتالیا لشکر کشی می کند تا بتواند سایر نقاط ایتالیا را هم به رهبریه خود در اورد.
در سال 1502،چزاره لئوناردو داوینچی را مجبور کرد که برای سپاه او کار کند.لئوناردو چندین سلاح جنگی برای چزاره ساخت.ولی همه ی این ماشین های جنگی،توسط اتزیو شکف و نابود شدند.
در سال 1503،میا چزاره و رودریگو بر سر قدرت نزاعی پیش امد.رودریگو همه چیزش را وقف چزاره کرده بود و او هنوز راضی نبود.چزاره سیب بهشتی را می خواست.ولی رودریگو قبول نکرد.چزاره از سبد میوه سیبی برداشت و گاز زدوولی لوکرزیا به گریه افتاد و به چزاره گفت که سیب،مسموم است و پدرشان می خواهد چزاره را بکشد.چزاره سیب را از دهانش تف می کند و رودریگو را می کشد.سپس چزاره جای سیب بهشتی را از لوکرزیا خواست و لوکرزیا به او گفت که سیب در Basilica di San Pietro پنهان شده است.چزاره به انجا می رود،ولی وقتی به مکان سیب می رسد،می بیند که سیب انجا نیست و می فهمد که سیب را دزدیده اند.اتزیو از پنجره شاهد همه چیز است.
چزاره حکومت خود را رو به سقوط می بیند،علاوه بر این،گاز زدن سیب مسوم موجب شده بود که چزاره ضعیف شود.اساسین ها به رهبریه اتزیو به افراد چزاره حمله کردند و انها را نایود کردند.چزاره از واتیکان کمک خواست اما به دستور پاپ جدید به درخواستش پاسخی داده نشد.
چزاره با والا رتبه ترین اساسین ها مواجه شد،انها همه ی افراد چزاره را کشته بودند.در همین هنگام فابیو ارسینی از راه رسید و به دستور پاپ ژولیوس دوم چزاره را دستگیر کرد.
چزاره سالها را در زندان سپری کرد،تا اینکه یک کنت با استفاده از طناب،او را از زندان فراری داد.چزاره از 70 متری دیوار سقوط کرد،ولی توسط افرادش نجات پیدا رکد،با این وجود چند تا از استخوان ها او شکست.وی در لباس تاجر ها نزد جان سوم،شاه ناوار و اسپانیا و برادر همسرش رفت.
در سال 1507،چزاره تصمیم گرفت شکوه از دست رفته اش را به کمک جان سوم باز یابد.جان سوم 10000 نفر از افرادش را به او قرض داد تا ارتش ویانا را شکست دهد،با این حال اتزیو دخالت کرد و مانع کار او شد.ابتدا اتزیو موفق شد به چزاره حمله کند،اما چزاره جاخالی داد اتزیو نتوانست چزاره را بکشد.
چزاره سعی کرد از اتزیو فرار کند،ولی اتزیو به تعقیب او پرداخت.به هر حال چند سرباز با توپ به سمت او شکلیک کردند،و چند نفر از افراد چزاره نیز جلوی او را گرفتند.
اتزیو چزاره را در نزدیکیه دیوار شهر پیدا کرد،افراد چزاره یک زن را کشته بودند،زیرا به چزاره التماس می کرد که پسرش که زخمی شده بود را نجات دهد.اتزیو و چزاره دوباره با هم روبرو شدند و با هم جنگیدند،افراد چزاره دائما به او کمک می کردند و بعد از مردن،افراد دیگری برای حفاظت از او می امدند.با این حال،اتزیو چزاره را شکست داد،اما هنگامی گه اتزیو می خوسات را بکشد چزاره گفت:
تاج و تخت (حکومت) برای من بود.
اتزیو:اگر چیزی را بخواهی،ان چیز لزوما متعلق به تو نمی شود.
-:تو چی می دونی؟
-:من می دونم که یه رهبر واقعی،مردم را صاحب قدرت می کند.
-:اما من مردم رو به جهانی دیگر راهنمایی کردم.
-:Che nessuno recordi il tuo nome(امیدوارم کسی نام تو را به یاد نیاورد).با ارامش بمیر.
-تو نمی توانی مرا بکشی،هیچ مردی نمی تواند.
-:پس من تو را به دستان سرنوشت می سپارم.
به این ترتیب چزاره از دیوار شهر سقوط می کند.
لوکرزیا بورجیا:وی دختر نا مشروع رودریگو بورجیا و خواهر کوچکتر چزاره بورجیا می باشد.
رودریگو بورجیا قبل از تولد 13 سالگی وی او را 2 بار به طور بی رحمانه نامزد خود کرد.هدف از این کار حفظ کردن پیمان های سیاسی بود.همچنین شایعه شده بود که وی با پدرش و سایر بردارانش رابطه دارد.بعد از این حوادث چزاره مسئولیت مرابقت از او را به عهده گرفت.
وی در سال 1480 در subiaco شهر کوچکی در نزدیک رم به دنیا امد.مادر وی کنت Cattanei ، Vanozza dei Cattenei یکی از معشوقه های متعدد رودریگو بورجیا بود.
وی تا کنون 3 بار به دلایب متعددی ازدواج کرده است.
نخستین ازدواج وی با Perotto Calderon بود.یکی از اعضای فرقه ی اساسین.تمپلار ها از اساسین بودن پروتو اطلاعی نداشتند.وقتی روابط بین این 2 صمیمی تر شد لوکرزیا از پروتو حامله شد!9 ماه بعد پسر این 2 به دنیا اومد.ولی ناهنجاری داشت و به گفته ی دکتر به زودی می مرد.بعد از اینکه رودریگو رابطه ی بین پروتو و لوکرزیا را فهمید پروتو رو به زندان انداخت.اما پروتو با پسرش فرار کرد.پروتو می دانست که فرقه اش به دنبال مالکیت شیئی به نام the shroud هستند.شیئی که می توانست پسرش را درمان کند.وی به Agnadello سفر کرد مکانی که ممکن بود shroud در آنجا باشد.وی به shroud رسید و از آن خواست که پسرش را درمان کند.پسر او درمان شد ولی پروتو هیچ وقت لوکرزیا رو ندید.
دومین ازدواج لوکرزیا با Alfonso de Aragon بود.دوک Bisceglie.چزاره ابتدا با ظاهر خوب لوک تحت تاثیر قرار گرفت.اما این احساس به زودی به حسادت و نفرت تبدیل شد.دلیل حسادت چزاره خوش حال بودن لوکرزیا با الفونسو بود.بعد از ازدواج کردن این دو لوکرزیا دیگر به چزاره توجهی نمی کرد.همین مورد باعث شد که چزاره مردهایش را شبانه برای قتل وی بفرستد.
اما بعد از مرگ سومین همسر لوکرزیا رودریگو ازدواج دیگری برای او ترتیب داشت.سومین همسر او Duke of Ferrara بود.این ازدواج موفق بود و لوکرزیا و سومین همسرش فرزندان زیادی به دنیا اوردن که مانع سقوط نسل بورجیا بعد از مرگ رودریگو شد.
در این نسخه،لوکرزیا مانند برادر و پدرش یکی از تمپلار های قدرتمند است.لوکرزیا در نبرد مونتریجیونی حضور داشت و هناگمی که چزاره ماریو را می کشت در سمت چپش ایستاده بود.
لوکرزیا جان برادرش را نجات داد ولی چزاره او را ازار داد تا لوکرزیا ماکن سیب بهتشی را به او بگوید.بعد از رفتن چزاره از قصر،اتزیو نزد لوکرزیا امد،لوکرزیا مکان سیب بهشتی را به او گفت و از او خواهش کرد که سیب را قبل از برادرش بدست اورد.

جوآن بورجیا ی بزرگ:وی یکی از 3 جنرال چزاره بورجیا بود که در زمان حکومت رودریگو بر رم حکم رانی می کرد.وی یکی از اعضای تمپلار ها نیز بود.
وی خزانه دار رودریگو بود و پول خزانه را برای کمک به ارتش پاپ و چزاره در متحد کردن مردم ایتالیا با تمپلار ها خرج می کرد.
وی برای اولین بار در رم دیده شد،وی در Castel Sant'Angelo همراه با سایر جنرال های چزاره درباره ی هدف های بعدیشان بحث می کرد.
بعد ها،اتزیو متوجه می شود که جوآن یک مهمانی در شهر برگذار کرده،وی با کمک ادیگیو تورچه ،سناتوری که به جوآن بدهکار است،به مهمانی او نفوذ می کند.وی پنهانی از چندین گروه نگهبانی می گذرد و جوآن را می کشد.
میچلتو کورلا:وی یکی از سه زنرال پاپ و از تمپلار ها بود.میچلتو همراه چزاره به دیدار فرانچسکو تروچه رفت.فرانچسکو تروچه که از دوستان چزاره بود،اگیدیو،برادرش را از اهداف چزاره برای فتح romanga مطلع کرده بود. اگیدیو نامه ای به سفیر ونیز نوشت تا او را از هدف چزاره مطلع کند.اما چزاره از نامه ی اگیدیو باخبر می شود و تصور می کند که فرانچسکو خیانت کار است.میچلتو،فرانچسکو را خفه کرده و به رود تیبر می اندازد.
بعد ها میچلتو مامور می شود پیترو روسی را بکشد،او توسط افراد اتزیو تعقیب می شود.اتزیو به دنبال میچلتو وارد کلوسیم می شود و همه ی افراد او را می کشد.اما هنگامی که می خواهد خود میچلتو را بکشد،متوجه می شود که پیترو مسموم شده است و مجبور می شود از کشتن او صرف نظر کند.
بعد از اینکه سیب بهشی بدست اتزیو می افتد،چزاره میچلتو را به سراغ پاپ ژولیوس دوم (پاپ جدید) می فرستد تا از او ارتشی قرض بگیرد.اما میچلتو نزد چزاره بازنگشت.سرنوشت میچلتو هنوز معلوم نیست.
Octavian de Valois:بارون اکتاویان یکی از مهم ترین افراد چزاره بود که نقش مهمی در پیوند وی با کشور فرانسه داشت.
همان طور که قبلا گفته بودیم،بارون ارتش فرانسه را به نبرد به بارتالامئو فرستاده بود و خودش همسر بارتالامئو را اسیر کرده بود.او در صورتی حاظر بود که همسر بارتالامئو را ازاد کند که بارتالامئو خود را تسلیم کند.اتزیو نقشه ای زیرکانه می کشد و لباس افراد فرانسه را به تن افراد بارتالامئو می کند.بارتالامئو وارد قصر اکتاویان می شود.اکتاویان بر خلاف قول می خود تصمیم می گیرد که همسر بارتالامئو را مقابل چشمانش بکشد.ولی اتزیو بموقع از مخفی گاهش بیرون می اید و او را می کشد.
بارون:من فقط به دنبال احترام بودم.
اتزیو:احترام کسب کردنی است.موروثی و قابل خریداری نیست.
-:شاید تو درست می گویی...من به زمان بیشتری نیاز داشتم.
-:امیدوارم هنگام مرگ،با سایرین برابر باشی......با ارامش بمیر
Il Carnefice:او یک جلاد در شهر رم و از اعضای تمپلار ها بود.
در سال 1500،Il Carnefice زنی را دار زد.شوهر این زن برای او زیر چوبه ی دارش گریه می کرد،در حالی که نمی توانست جسد همسرش را از چوبه ی دار پایین بکشد.زیرا ممکن بود خودش هم به دار اویخته شود.اتزیو متوجه این مرد می شود و تصمیم می گیرد تا در گرفتن انتقام و بر قراریه عدالت، Il Carneficeرا بکشد.اتزیو به داخل قصر او نفوذ کرد. Il Carnefice و انجمنش،در حال بحث بر روی اخرین قتلشان بودند.اتزیو سریعا Il Carnefice را می کشد و سربازانش را به قتل می رساند.با کشته شدن Il Carnefice،اعدام بسیاری از مردم بی گناه شهر متوقف شد.
Malfatto:یا دکتر یکی از تمپلار ها بود که اتزیو او را در مرحل فرعی کشت.مالفاتو لباسی مانند لباس دکتر ها می پوشید.با این حال ماسک او،کمی با ماسک دیگر دکتر دکتر ها متفاوت بود.بینی این ماسک کوتاه تر و نازک تر از بینی ماسک سایر دکتر ها بود.او از یک سرنگ به عنوان سلاح اصلی خود استفاده می کند.
Lanz :رهبر یک گروه راهزن به نام cento occhi بود.
لنز عاشق یک زن شد و از او بچه دار شد.ولی به دلایلی،بچه سقط شد و lanz دچار افسردگی شد.وی مدتی بعد به cento occhi پیوست و رهبر این گروه شد.لنز و گروهش توسط چزاره استخدام شدند تا با دزدان La Volpe مقابله کنند.
یک سال،همسر lanz دچار افسردگی شد.او به lanz گفت که یا به نزد او بر می گردد یا خودکشی خواهد کرد.او روی سقف خانه ای ایستاده بود و می خواست با رسیدن lanz خودش را به پایین پرت کند،تا به او بفهماند که Lanz چگونه مردی بوده و اکنون دست به چه کار هایی می زند.ولی اتزیو موفق می شود از خودکشی کردن زن جلوگیری کند.اتزیو به او می گوید که نباید مسئولیت کار های lanz را به عهده بگیرد.و همچنین می تواند lanz را برای او بکشد.
اتزیو به قولش عمل می کند و lanz به عنوان رهبر cento occhi و متحد چزاره بورجیا می کشد.
لئونارد داوینچی:در سال 1500 لئوناردو مجبور شد که به سرویس چزاره بورجیا بپیوندد.او برای ارتش چزاره،چندین ماشنی جنگی طراحی کرد.همچنین او مجبور شد تا pistola که نوعی سلاح گرم است را برای چزاره و سربازان پاپ بسازد.چزاره از این تفنگ برای کشتن ماریو و مبارزه با اتزیو در نبرد ویانا استفاده کرد.
با وجود همه ی اینها،لئوناردو باز هم روابط صمیمانه اش را با اتزیو و دیگر اساسین ها حفظ کرد.
برای اینکه لئوناردو توجه تمپلار ها را به خود جلب نکند،وی و اتزیو اغلب در جاهای مختلفی با هم دیدار می کردند.این مکان ها اغلب با نقاشیی که لئونارد از دست انسان می کشید و روی یک نیمکت قرار می گرفتند،مشخص می شدند.لئوناردو برای اتزیو،یک هیدن بلید دیگر می سازد تا بجای انی که در نبرد مونتریجیونی از دست داد استفاده کند.همچنین برای او دستکشی طراحی کرد تا اتزیو به وسیله ی ان بتواند راحت تر از دیوار ها بالا برود.همچنین برای او دارت های سمی و مکانیزم پرتاب انها را طراحی کرد.
به خاطر پول کمی که تمپلار ها به لئونارد می دادند،لئونارد مقداری پول از اتزیو به ازای کارهایش می گرفت.علاوه بر این،اتزیو موفق شد ماشین های جنگی ای که توسط لئوناردو طراحی شده بودند را نابود کند.در ازای این،لئوناردو برای اتزیو یک چتر نجات طراحی کرد.
بعد از اینکه اساسین ها سیب بهشتی را بدست اوردند،اتزیو و لئوناردو یکدیگر را در جزیره ی تیبر دیدند.لئوناردو توسط اتزیو مامور می شود که سیب را بازکند،با اینکه مخالف این بود،با تصمیم اتزیو مخالفتی نکرد و این کار را انجام داد.دست مزد لئوناردو هنوز کم بود بنابراین اتزیو به خاطر همه ی کمک های لئوناردو و به عنوان اینکه خودش حامی و دوست لئوناردو بود به او مقداری پول داد.
Caterina Sforza:در سال 1500،کاترینا و تعدادی از سربازانش وارد مونتریجیونی شدند تا به افراد اتزیو در حفاظت از شهر کمک کنند.اتزیو ان شب را با کاترینا سپری کرد،ولی روز بعد ارتش چزاره به شهر حمله کرد.پس از پایان جنگ،کاترینا که به اسارت در امده بود،با کالسکه به رم برده می شود و لوکرزیا بورجیا از او استقبال می کند.و سپس به مردم می گوید که این سزای کسی است که با چزاره بورجیا مخالف کتد.کاترینا سپس در قصر Sant'Angelo زندانی می شود.
مدتی بعد اتزیو برای کشتن چزاره و رودریگو به Sant'Angelo نفوذ می کند.ولی چزاره و رودریگو را پیدا نمی کند.در نتیجه تصمیم می گیرد که کاترینا را نجات دهد.او لوکرزیا را مجبود می کند که او را به زندان کاترینا ببرد.اتزیو کاترینا را از زندان ازاد می کند و با همکاری کاترینا،لوکرزیا را به داخل زندان می اندازد.سپس با اسب از Sant'Angelo فرار می کنند.کاترینا مدتی در Tiber island،پیش اساسین ها می ماند،ولی بعد از مدتی تصمیم می گیرد که به forli بر گردد،به نزد فرزندانش و جایی که بر ان حکومت می کند.
کاترینا در سال 1509 در اثر ذات الریه مرد،3 سال بعد از اینکه به فلورانس تبعید شد.
نیکولاس کوپرنیک:در سال 1500،نیکولاس به رم امد تا بر روی ماه گرفتگی مطالعه کند.در این بین،او با تمپلار ها اشنا شد و به انها پیوست.تمپلار ها از نیکولاس می خواستند که نتایج ازمایشگاه هایش را پنهان نگه دارد.نیکولاس که اهمیت بسیاری برای علم بشر قائل بود،نتوانست کشفیاتش را از مردم پنهان کند.وقتی خانواده ی بورجیا،رهبر تمپلار ها،این را فهمیدند،عده ای را برای کشتن کوپرنیک استخدام کردند.اتزیو این صحنه را دید و تصمیم گرفت نیکولاس را نجات دهد.
کوپرنیک به اتزیو اعتراف کرد که جزو تمپلار هاست.اتزیو نیکولاس را به مکان امنی رساند و نیکولاس از اتزیو خواست که چند نامه را به همکاران وی بفرستد تا انها از خطری که در کمینشان است،با خبر شوند.اتزیو مدتی بعد نزد نیکولاس بر می گردد.نیکولاس فکر می کرد که رئیس Sacred Palace،نقشه ی قتل او را کشیده است.اتزیو استاد Sacred Palace را تعقیب می کند و متوجه می شود که 5 جلاد،(ادم کش،مزدور) ازادانه در رم می چرخند.اتزیو هر 5 نفر انها را می کشد و نزد نیکولاس بر می گردد و تایید می کند که استاد Sacred Palace نقشه ی قتل او را کشیده بود.
نبکولاس،مدام به بیرون و محیط ازاد می رفت و بر روی ماه گرفتگی مطالع می کرد.استادSacred Palace،این را فرصت خوبی برای کشتن نیکولاس می دانست و چند نفر را برای کشتن او فرستاد.اتزیو استاد Sacred Palace را می کشد ولی استاد قبل از مرگش به او می گوید که نمی تواند جان نیکولاس را نجات دهد زیرا او چند نفر را براش کشتن نیکولاس فرستاده است.اتزیو به سرعت نزد نیکولاس برمی گردد و همه ی افراد استاد Sacred Palace را می کشد.
نکته:متموریت های نیکولاس کوپرنیک در یک DLC به طور انحصاری برای PS3 منتشر شده اند.
فابیو ارسینی:فابیو ارسینی پسر عمو ی بارتالامئو و یکی از متحدان اساسین ها بود.او انبار قدیمیه خود را به اساسین ها قرض داد تا از انجا به عنوان مقر اصلی خود استفاده کنند.او می داسنت که بارتالامئو،یکی از اساسین هاست و راجع به اتزیو چیز های بسیاری شنیده بود.
بعد از مرگ رودریگو و برگزیده شدن ژولیوس دوم به عنوان پاپ،فابیو رهبر سپاه پاپ شد و برای دستگیری چزاره بورجیا به رم رفت و موفق شد او را دستگیر کند.


گیم پلی

گیم پلی AC:B تغییرات چندانی نسبت به نسخه ی قبل خود ندارد،شما همچنان در سرزمینی وسیع به free running،کشتن دشمنان و انجام ماموریت می پردازید.با این حال AC:B از المان های گیم پلی نسخه ی قبل خود استفاده کرده انها را بسیار گسترده تر کرده است.شما بازی را با تجهیزات کامل اغاز می کنید،لباس الطیر،دو هیدن بلید،شمشیر الطیر و ....با این حال همه ی انها را در اغاز سکانس دوم بازی از دست می دهید.(مانند سری بازی های God Of War).هنگامی که شما سکانس دوم را اغاز می کنید،یک اساسین معمولی هستید،فقط یک هیدن بلید دارید و وسایل و تجهیزاتتان ناقص و بسیار ضعیف است و باید انها را در طول بازی بدست اورید.
ابتدا کمی درباره ی محیط بازی صحبت کنیم.این نسخه از بازی،تنها در شهر رم اتفاق می افتد،بنابراین محیط بازی باید به قدر کافی بزرگ و متنوع باشد.شهر رم به 4 ناحیه تقسیم بندی می شود، Centro, Antico, Campagna و Vaticano.هر کدام از این 4 قسمت محیط و بافت شهری مخصوص به خود را دارد.یکی قسمت از کلیسا های باشکوه و ساختمان های زیبا پر شده،در دیگری خانه های کوچک و خراب،ستون های ریخته شده و در یکی دیگر بیابان دیده می شود.هر ناحیه،مانند یکی از شهر های AC2 است.بنابراین،درست است که مانند دو نسخه ی گذشته بازی تنها در یک شهر روی می دهد،اما به لطف محیط بزرگ رم،ضعف و کاستی ای در این مورد به چشم نمی خورد.
به لطف فضای وسیع شهر،قابلیت اسب سواری در شهر رم وجود دارد.شما می توانید با اسب از میان خیابان ها بگذرید و مردم را زیر پای اسبتان له کنید.همچنین شما می توانید با سوت زدن،اسبتان را صدا کنید.
یکی از تغییرات گیم پلی بازی نسبت به دو نسخه ی گذشته،اضافه شدن بورجیا تاور هاست که در همان ابتدای بازی با انها اشنا می شویم.
رودریگو بورجیا ها در حقیقت همان ویوپوینت ها هستند،با این تفاوت که یک فرد که لقب Borgia captain را دارد،از این برج ها مراقبت می کند.هدف این افراد اینست که با استفاده از برج ها،بر اعمال مردم نظارت کنند.اتزیو باید ابتدا کاپیتان بورجیا را بکشد و سپس با اتش زدن برج،به مردم اعلام کند که برج نابود شده است و نفوذ بورجیا در منطقه کمتر شد.با اتش زدن هر برج،عمل synchronization در بالای برجها،خود به خود انجام می شود و مپ بازی اپدیت می شود.بعد از نابود شدن هر برج،تعداد سربازان مستقر در ان منطقه کمتر می شود و اتزیو می تواند مغازه های شهر را مجددا باز کند.
از 24 ویوپوینت موجود در بازی،نصف انها بورجیا تاور هستند.اما با این حال،در نقشه ی بازی،بورجیا تاور ها هم با علامت ویوپوینت ها (عقاب) و هم با علامت بورجیا تاور (یک برج) مشخص می شوند.این به این معنی است که شما حتما نباید کاپیتان بورجیا را بکشید و سپس برج را نابود کنید تا Synchronization در بالای برج انجام شود،شما می توانید با برج،مثل یک برج عادی رفتار کنید،از ان بالا بروید و خودتان Synchronization را انجام دهید.البته باید این را بدانید که اگر این کار را انجام دهید و کاپیتان بورجیا را نکشید،باز هم سربازان بورجیا در ان منطقه می مانند و به مردم ظلم می کنند و شما نمی توانید مغازه ها را ارتقا دهید.در ضمن،اگر بخواهید دفعه ی بعد،کاپیتان را بکشید،باز هم مجبورید از برج بالا بروید تا برج را اتش بزنید.بهتر است از همان اول کار کاپیتان و برج را با هم یکسره کنید!
بعد از نابود کردن کاپیتان بورجیا و تصرف برج،برج متعلق به اساسین های مشود و با نام assassins tower شناخته می شود.
سایر 12 برج بازی،ویو پوینت های عادی هستند و هیچ کسی از انها مراقبت نمی کند.کافیست به بالای برج بروید و Synchronization را انجام دهید و سپس به داخل گاری کاه یا اب زیر برج بپرید.
واحد پول مانند گذشته فلورین است و شما می توانید با انجام ماموریت های اصلی و فرعی،دزدی کردن،گشتن اجساد و ... فلورین بدست بیاورید.
بعد از نابود کردن بورجیا تاور ها،شما می توانید مغازه های بازی را به صرف پول بازسازی کنید.
مغازه ها همانند AC2 در بازی وجود دارند و شما می توانید از طریق انها،تجهیزاتتان را ارتقا دهید.در اهنگری ها،شما می توانید زره و سلاح بخرید.در مجموع،5 ست زره در بازی وجود دارند که 4 تای انها از اهنگری ها قابل خریدند،و همه ی انها قابل شکستن هستند.هنگامی که این زره ها بر اثر ضربه می شکنند،شما می توانید با مراجعه به اهنگری انها را تعمیر کنید.هر کدام از این زره ها،قیمت متفاوتی دارند.هر چه در طول بازی پیشروی می کنید،زره هایی که می گیرید،قوی تر می شوند،در نتیجه مانند نسخه ی قبل،به نوار سلامتی شما چند مربع اضافه می شود.
سلاح های بازی نیز از اهنگری ها خریده می شوند.سلاح های بازی از لحاظ سرعت و قدرت و قابلیت دفاعی طبقه بندی می شوند.طوری که در هر زمینه،به سلاح مورد نظر از 5 امتیاز،چند امتیاز داده می شود و بازی کننده می تواند بر اساس کلاس بازیه خود سلاح مورد نظرش را انتخاب کند.همچنین شما می توانید برای هیدن گان خود،از اهنگری گلوله بخرید.اسموک بمب ها هم از اهنگری خریده می شوند.


دکتر ها هم مانند گذشته در بازی حضور دارند،می توانید از انها دارو و سم بخرید.همچنین با مراجعه به انها،می تونید بدون استفاده از دارو (medicine) خود را درمان کنید.
شما می توانید از تاجران نقاشی،مانند نسخه ی گذشته،نقاشی و نقشه های گنج را بخرید.اما جالب اینجاست که تمامیه نقاشیه های موجود در بازی،توسط شخصی به نام Raphael کشیده شده اند.
از پارچه فروشان می توانید برای حمل مهمات بیشتر،کیسه بخرید.با خریدن یکی از انواع کیسه ها از انها،اتزیو می تواند مانند گذشته بمب های دودزا حمل کند.همچنین شما می توانید از پارچه فروشان،پارچه ی مورد نیاز برای چتر نجات خود را بخرید.که فقط یک باز قابل استفاده است.
شما می توانید اصطبل ها را هم بازسازی کنید.در ضمن هر 20 دقیقه در بازی،مقداری پول به حساب شما در بانک واریز می شود.شما می توانید با مراجعه کردن به بانک هایی که بازسازیشان کرده اید.پول ها را بردارید.
همچنین شما می توانید از مهندسین بازی بخواهید بناهای باستانی شهر را بازسازی کنند.همچنین می توانید بعضی از این بنا ها را بخرید.
علاوه با این ها،در بازی،همانند نسخه ی اول بازی،مغازه هایی وجود دارد که اتزیو نمی تواند از انها خرید کند.این مغازه ها اغلب چیز هایی مانند گوشت،میوه و قالی می فروشند و اتزیو نیازی به انها ندارد.
اما از نواوری های جالب این قسمت می توان به shop quest ها اشاره کرد.بعضی از مغازه ها،برای ساختن برخی از وسایل خود،نیازمند به یک سری ماده ی اولیه هستند که خودشان نمی توانند انها را تامین کند.مثلا دو قسمت از یکی از زره های بازی تنها به وسیله ی شاپ کوئست باز می شود.برای پیدا کردن این مواد اولیه،اتزیو می تواند جسد سربازان را بگردد یا انها را در گنجینه های درون بازی پیدا کند.بعد از پیدا کردن این مواد،اتزیو می تواند انها را به مغازه ها بدهد و در عوض،بطور مجانی،وسیله ای را که با ان مواد ساخته می شود،دریافت کنند.
با استفاده از شاپ کوئست ها شما می توانید از دکتر ها،سمی جدیدی بخرید.کاربرد این سم مانند کذشته است،اما سریع تر اثر می کند و دشمنان سریعتر می میرند.می توانید از تاجران نقاشی،نقشه ی گنجینه های واتیکان را بخرید و ...
ولی گاهی شما یک سری از مواد را بیش از حد جمع می کنید و خودتان نیازی به انها پیدا نمی کنید.شما می توانید ان ها را به مغازه ها بفروشید و از انها پول دریافت کنید.
اما علاوه بر سلاح هایی که در بالا نام بردیم،2 سلاح جدید به بازی اضافه شده است.اولین انها crossbow است که فوق العاده کار امد است.crossbow مانند هیدن گان،برای مبارزان راه دور مناسب است،اما بر خلاف ان هیچ گونه صدایی ندارد و برای مخفی کاری کاملا مناسب است.تعداد تیر های ان هم از 15 شروع شده و با خریدن جیب و ... به 25 عدد می رسد.همچنین دیگر سلاح اضافه شده به بازی،دارت های سمی هستند.این دارت ها هم مانند کراسبو،کم صدا هستند و با شلکیک کردن انها به سربازان،انها گیج شده و بعد از مدتی می میرند.همچنین بر خلاف گذشته،از همان شروع بازی شما می توانید چند چاقو را به طور همزمان پرت کنید.شما هنگام پرتان انها،تنها یک سرباز را هدف می گیرید،اما اتزیو یک چاقو را به سوی هدفتان و دیگر چاقو ها را به سمت دیگر سربازان پرت می کند.اما نکته ی جدید بازی،این است که می توانید از 2 سلاح هم زمان استفاده کنید.اگر در دایره ی سلاح های بازی،به شمشیر نگاه کنید،می بینید که کنار ان علامت هیدن گان به چشم می خورد،این بدین معنی است که هنگام مبارزه با شمشیر،می توانید از هدین گان هم استفاده کنید و با فشردن دکمه ی حمله ، با ان تیر شلیک کنید.همچنین شما می توانید هنگامی که از poison blade استفاده می کنید،از دارت های سمی هم استفاده کنید.یا هنگامی که از شمشیر کوتاهتان استفاده می کنید،به سمت دشمنان چاقو پرت کنید.
همچنین دیگر نکته ی خوب بازی،اینست که شما خودتان قابلیت انتخاب کردن میان بر های D pad را دارید.اگر یادتان باشد،شما در نسخه ی دوم بازی،می توانستید با دکمه ی بالای D pad،هیدن بلید،با دکمه ی راست شمشیر،با دکمه ی پایین مشت و با دکمه ی چپ دارو را انتخاب کنید.اما حالا شما می توانید دکمه ی های D pad را بر روی سلاح مورد علاقتان تنظیم کنید.مثلا می توانید به جای اینکه با زدن دکمه ی بالای D pad ،هیدن بلید را انتخاب کنید،crossbow را انتخاب کنید.برای این کار کافیست وارد منوی سلاح ها شوید و سپس با RS سلاح مورد نظر را انتخاب کنید.سپس هر دکمه از از D pad را که می خواهید به عنوان میان بر ان سلاح در نظر بگیرید،بفشارید.


بعد از اینکه زره و سلاح خود را اماده کردید،باید به بحث شیرین مبارزات بپدازید!مبارزات بازی نسبت به نسخه ی قبل،از لحاظ کمبو ها تغییر کرده اند.به بازی قابلیت جدیدی به نام speed kill streak اضافه شده است.شما می توانید با انجام دادن یک کانتر کیل این قابلیت را فعال کنید.از اکنون به بعد شما می توانید با یک بار فشردن دکمه ی حمله، کار دشمن را با یک ضربه بسازید.شما تا زمانی که ضربه ای دریافت نکرده اید،می توانید به این کار ادامه دهید.سلاح های سریع برای این کمبو ها بسیار مناسب هستند.اما نبرد بر روی اسب در این نسخه بسیار گسترش یافته است.به لطف توانایی گردش کردن با اسب در رم،شما سربازان زیادی می بینید که سوار بر اسب در حال رژه رفتنند.شما می توانید با انها وارد دوئل شوید،چه سواره چه پیاده.هنگام مبارزه با این افراد،کانتر کیل نقشی اساسی دارد،زیرا اصولا این سربازان ابتدا از شما فاصله می گیرند،سپس با سرعت به سمت شما حمله می کنند و تنها یک ضربه می زنند.با انجام یک کانتر کیل به موقع،شما می توانید او را از روی اسبش بیاندازید.
اما چند نوع روش دیگر برای کشتن سربازان دشمن با استفاده از هیدن بلید،در بازی گنجانده شده است.شما می توانید از ارتفاع روی اسب های سربازان بپرید و با هیدن بلید خود سرباز را بکشید.یا می توانید از روی اسبی روی اسب دیگر بپرید و سواره ی ان اسب را بکشید.
اما در مورد قابلیت فری رانینگ،این قابلیت که فاکتور اصلی گیم پلی این سری است،در این نسخه خیلی تغییر نکرده است.اما شما می توانید هنگام اسب سواری،ناگهان از روی اسب خود بپرید و طنابی را که در هوا اویزان است بگیرید.همچنین در محیط شهر ها بالابر هایی قرار دارند که می توانند اتزیو را بالا ببرند.این قسمت از بازی،خیلی نسبت به قبل تغییر نکرده است.
علاوه بر وجود اسب ها در محیط شهر،راه های دیگری نیز برای سریع جا به جا شدن در طول شهر وجود دارد و بهترین انها استفاده از تونل زیرزمینی شهر است.شما با بازسازی این تونل ها می توانید از انها استفاده کنید و با ورود به یکی،از هر کدام که خواستید بیرون بیایید.مشابه Fast travel در AC2.
اما بعد از هر مبارزه،شما با کوهی (شاید هم چند تا دونه!) از اجساد دشمن روبرو هستید!اگر حوصله به خرج بدهید و یکی از اجساد را بگردید،می بینید که علاوه بر پول،شما مهمات (مانند تیر هیدن گان یا crossbow) هم بدست میاورید!حتی در بعضی موارد،می توانید از اجساد دشمن ماد مورد نیاز برای shop quest ها را جمع کنید.
اما برویم سراغ یکی از مهمترین تغییرات بازی.همان طور که در جریان داستان بازی هستید،می دانید که اتزیو،چند نفر از افراد را به عنوان اساسین تربیت می کند.حالا چطور باید از این افراد استفاده کرد؟یا سوال مهم تر،انها چطور استخدام می شوند؟بعد از نابود کردن برج های بورجیا،علامت هایی بر روی نقشه ظاهر می شود.این علائم،ماموریت هایی با خود دارند.با انجام دادن این ماموریت ها،شما فردی را از دست سربازان بورجیا نجات می دهید.اگر بعد از نجات دادن انها،با انها صحبت کنید،انها به شما می پیوندند.شما می توانید انها را پرورش دهید.می توانید انها را سراغ سربازان دشمن بفرستید و می توانید انها را برای ماموریت به دیگر شهر ها در دیگر کشور ها بفرستید.بعد از اینکه این افراد تجربه کسب کردند،شما می توانید قابلیت های ان ها را ارتقا دهید.می توانید برایشان زره تهیه کنید،لباسشان را رنگ کنید و به لباس هر کدام یک رنگ مخصوص اختصاص دهید.
برای هر نفر،10 رنک وجود دارد که با گرفتن امتیار،رنک او بالاتر می رود.این رنک های عبارت اند از:

Recluta 
Servitore 
Assistente 
Milite 
Discepolo 
Mercenario Guerriero 
Veterano 
Maestro 
Assassino 

بعد از اینکه هر کدام از این افراد به مقام اساسینو می رسند.،جشنی در Tiber island برگذار می شود.روی کف دست فردی که به مقام اساسینو رسیده،علامت اساسین ها را داغ می کنند.و ان فرد،از بالای برج Tiber island،به پایین می پرد.بعد از ان،او می تواند لباسی شبیه لباس اتزیو بپوشد.شما در مجموع می توانید 12 اساسین زن یا مرد داشته باشید.اگر یکی مرد،می توانید فرد دیگری را استخدام کنید و دوباره از نو شروع کنید.شما می توانید با استفاده از کبوتر های نامه بر یا assassin tower ها،به افرادتان دست رسی پیدا کنید.از این 12 نفر،اتزیو می تواند 6 نفر از انها را با خود همراه کند.
اما چگونه می شود از انها استفاده کرد؟بازی سیستمی به نام Brotherhood Assistance Maneuver یا به اختصار BAM دارد.بعد از اینکه اتزیو افرادش را پرورش داد،او می تواند از این سیستم استفاده کند.زیر خط جان اتزیو 3 علامت یا سیگنال مشاهده می شود.اتزیو می تواند از این سیگنال ها برای علامت دادن به افرادش استفاده کند و بعد از مدت کوتاهی،افرادش شروع به انجام دادن دستوراتش می کنند.این دستورات می توانند شلیک با تیر و کمان به دشمن،air assassination کردن تارگت ها و استفاده از بمب دودزا باشد. 
گفتیم که می توان این افراد را برای ماموریت های مهم به دیگر شهر ها فرستاد.این ماموریت های می توانند شامل رساندن نامه،کشتن یک فرد یا موارد دیگر باشند.در انتهای هر ماموریت،اساسین شما مقداری پول و تجربه کسب می کند که این پول و تجربه بسته به سختیه ماموریت متفاوت است.علاوه بر این،در طول مدتی که اساسین شما در ماموریت است،نمی توانید از او استفاده کنید.اگر اشخاص ضعیفی را به ماموریت بفرستید،می میرند و دیگر نمی توان از انها استفاده کرد.سیستم بازی بسته به اساسینی که انتخاب می کنید،مشخص می کند که چند درصد احتمال پیروز شدن اساسین در ماموریت وجود دارد.
حالا از ول گشتن در رم خسته شدیم و می خواهیم برویم سراغ ماموریت های اصلیه بازی.روند ماموریت های بازی مشابه گذشته است.اما ممکن است شما از یکی از ماموریت های بازی خوشتان بیاید و بخواهید ان را تکرار کنید.در این صورت شما می توانید با رفتن به بخش DNA،ماموریت های هر سکانس بازی را تکرار کنید.اما هر ماموریت بازی،بخشی به نام full synchronization دارد.برای اینکه بتوانید یکی ماموریت بازی را full synchronization (یا همان 100 درصد) کنید.باید خواسته های بازی را انجام دهید.گاهی بازی از شما می خواد یک ماموریت را زیر 8 دقیقه انجام دهید.گاهی از شما می خواهد که در طول مبارزات،بیش از یه خانه جان از دست ندهید.با انجام دادن هر کار،ان ماموریت 100 می شود.با 100 درصد کردن همه ی ماموریت های یک سکانس،سکانس بازی 100 می شود.
ماموریت های اصلی برادرهود،به لطف اضافه شدن کاراموزان اساسین،جذاب تر از نسخه ی دوم شده اند.100 درصد کامل کردن در برخی ماموریت ها واقعا سخت و چالش برانگیز است.همچنین یک سری ماموریت ها به بازی اضافه شده است که کاملا مخفی کاری هستند و وقتی جذاب می شوند که شما بتوانید انها را 100 کنید.(که اغلب با شناسایی نشدن 100 می شوند).در کل ماموریت های اصلی بازی،قدمی رو به جول برداشته اند و شما دیگر به هیچ عنوان از انها خسته نخواهید شد.
همانند دو نسخه ی گذشته در AC،مواردی برای جمع کردن در محیط بازی وجود دارد.شما در این نسخه از بازی می توانید 10 پر و 101 پرچم را جمع اوری کنید.بر خلاف گذشته،پرچم های بازی در ماموریت های بازی هم دیده می شوند.برای مثال چندین پرچم در ارامگاه های رومولوس،قرار داده شده اند.اگر یکی از این پرچم ها را از دست دادید،می توانید با قابلیت جدید بازی،ماموریت را دوباره شروع کنید و پرچم ها را جمع کنید.


در نسخه ی گذشته،مکان هایی به نام Assassins tomb در بازی وجود داشتند.شما می توانستید وارد این مقبره ها شوید و Assassin's Seal ها را جمع کنید.با جمع کردن انها شما می توانستید زره الطیر را ازاد کنید.مشابه این ویژگی در برادرهود نیز وجود دارد.شما در این نسخه باید وارد Lairs of Romulus شوید.در هر کدام از lair ها،یک طومار وجود دارد که توسط شخصی به نام بروتوس نوشته شده است.به هر طومار،کلیدی چسبیده است.در مجموع،6 کلید در بازی وجود دارد و با جمع اوری انها می توانید زره بروتوس را باز کنید.این زره قوی ترین زره بازی است.تعداد خانه های جان شما را به عدد 25 ارتقا می دهد،همچنین این زره،اسیب ناپذیر است و نیازی به تعمیر کردن ندارد. 
از دیگر ماموریت های فرعیه بازیه،می توان به assassination contract ها اشاره کرد.این ماموریت ها با استفاده از همان کبوتر های نامه بر قابل دسترسی اند.شما هم می توانید افرادتان را به این ماموریت ها بفرستید،یا خودتان ان ها را انجام دهید.این ماموریت ها اغلب از شما می خواهند چندین نفر را بکشید.
ماموریت های سابجکت 16،در این نسخه هم دیده می شوند و تعداد انها از 20 به 10 کاهش یافته است.با این حال،این معما ها جالب تر شده اند و اطلاعات جالبی در مورد اساسین ها و تمپلار ها به ما می دهند.
به علاوه،هر یک از گروه های بازی (فاحشـ.ـه ها،مرسنری ها و دزدان) ماموریت های خاص خود را دارند.مثلا فاحشـ.ه ها از شما می خواهند،شخصی که او را مسموم کرده پیدا کنید و او را بزنید.
ماموریت های کریستینا هم 5 ماموریت هستند که با رسیدن به درصد مشخصی از بازی ازاد می شوند.اتزیو در این ماموریت های خاطرات خوبی را که با کریستینا داشت مرور می کند.
همچنین لئوناردو نیز یک سری ماموریت فرعی به شما می دهد که شما در انها باید از وسایلی که اختراع کرده،کمک بگیرید و افراد بورجیا را بکشید،سپس خود ماشین را نابود کنید.
ماموریت های فرعی نسبت به گذتشه بیشتر و بهتر و شده اند.ماموریت های حسته کننده ای مانند رساندن نامه،زدن مردم و مسابقه دادن از بازی حذف شده اندوماموریت های جدید بازی مثل ماموریت های داوینچی،از جذابیت خوبی برخوردارند.اما با این حال هنوز به وضع مطلوبی نرسیده اند و ماموریت هایی مانند ماموریت های دزد ها،فاحشـ.ـه ها و مرسنری ها بعد از مدتی کاملا تکراری می شوند.حتی شما بعد از گرفتن یک یا دو تا از کلید های بروتوس دیگر حوصله انجام ماموریت های او را ندارید.پرورش دادن اساسین ها و استفاده از انان در اوایل بازی بشدت جذاب و جالب است،اما بعد از مدتی دیگر اشتیاقی برای این ماموریت ها ندارید.
ماموریت های فرعی برادرهود در مقابل هم ردیفانش مانند RDR،واقعا ضعیف و ناامید کننده هستند،ولی با این حال نمی توانیم منکر بهتر شدن انها نسبت به نسخه ی دوم شویم.
به طور کلی،گیم پلی و روند ماموریت های بازی،به جز اضافه شدن کاراموران اساسین،تغییر چندانی نسبت به نسخه ی دوم نکرده و اگر مدت زیادی را صرف بازی کردن نسخه ی دوم کرده باشد،کمی بازی برایتان تکراری می شود و از ان زده می شوید.
هوش مصنوعی NPC ها مانند دو شماره ی قبل عالی کار شده.مردم نسبت به تک تک اعمال شما واکنش نشان می دهند.هوش مصنوعی سربازان و دشمنان بازی خیلی نسبت به شماره ی قبل تغییری نکرده.متاسفانه بار هم افراد دشمن به صورت تک تک به شما حمله می کنند و هیچ تاکتیک خاصی را به نمایش نمی گذراند.
اما کمی از اتزیو دور شویم و سراغ دسموند برویم،در AC1،دزموند یک شخصیت کاملا خشک بود که تنها می توانستیم با او چند قدم راه بروین و صحبت کنیم.در AC2،این شخصیت کمی راه رفت و جنگید،ولی این بار به لطف Bleeding effect (که از اثرات انیموس است) دسموند توانایی های الطیر و اتزیو را کسب کرده.در این نسخه بر خلاف گذشته،دسموند هر بار که بخواهد می تواند از انیموس بیرون بیاد و در مدت زمان معین در ویلا گردش کند.همچین نقش دسموند بسیار گسترده تر شده و در 2 سکانس اول و نهم،نقشی اساسی ایفا می کند.



گرافیک و فیزیک:

کمی در مورد گرافیک بازی بحث کنیم.یکی از بزرگترین مشکلات نسخه ی دوم،طراحی افتضاح چهره ها بود.در حالی که انیمیشن های صورت،در حد بسیار خوبی قرار داشتند.در برادر هود،طراحیه چهره ها تا حد قابل قبولی بهتر شده اند و انیمشین ها نیر به همان نرمی و زیبایی باقی مانده اند.
طراحی لباس اتزیو بسیار عالیست و بسیار با دقت طراحی شده.طراحی لباس و چهره ی NPC هم در حد مطلوبی قرار دارند.Draw distance بازی مانند گذشته بسیار وسیع است.ساختمان ها و خانه ها خوب طراحی شده اند،و طراحی بنا های باستانی و مهم رم فوق العاده است.در طراحی همه ی ابجکت های این بنا ها،بیشترین تعداد چند ضلعی به کار رفته است،ولی عظمت کار طراحان بازی زمانی قابل درک می شود که شما از تمام زوایا ی مختلف به کلوسیم،یکی از زیباترین بنا های بازی نگاه کنید.ستون ها مخروبه،دیوار ها و .. به طرز خارق العاده ای زیبا طراحی شده اند.
انیمشین مبارزه ها واقعا عالی هستند.هنگامی که اتزیو ضربه می خورد،عکس العملش به ضربه واقعا زیباست.
متاسفانه مانند نسخه ی قبل،شنل اتزیو اصلا طبیعی کار نشده.شنل اتزیو به جای پیچ و تاب خوردن،به شکل عجیبی مانند یک چوب خشک عمل می کند و به هیچ عنوان انعطاف پذیری از خود نشان نمی دهد.
خون در بازی پیشرفت قابل ملاحظه ی کرده است.هنگامی که شمشیرتان را در دل دشمن فرو می برید،بر روی لبه های ان رد خون دیده می شود.ولی متاسفانه مانند گذشته،خونی کسی که کشته می شود ، فقط در هوا می ماند هیچ گاه بر زمین نمی ریزد!زیر بلافاصله در هوا ناپدید می شوند.
فیزیک بازی نیز واقعا زیباست والگویی برای سایر بازی ها به شمار می رود.در AC2 یکی از مشکلات فیزیک بازی،شکل عجیب جسد ها بود،گویی که افراد بعد از مرگ،استخوان هایشان ناپدید می شد!پاها با زاویه ای غیر عادی نسیبت به بدن قرار می گرفتند و ....ولی این مشکل در بازی کاملا بر طرف شده است.حرکت اسب ها کمی خشک به نظر می رسد و در مقایسه با RDR؛ حرکت است ها ناقص و کاملا مصنوعی به نظر می رسند.
ولی از همه ی این خوبی ها و بدی که بگذریم،امان از باگ های بازی!اولا این را بدانید که در AC:B بر خلاف بعضی از بازی های دیگر،شهر رم از همان اول به صورت یکجا لود می شود و با ورود به هر منطقه،لازم نیست صبر کنید تا اشیا ظاهر شوند.اما از باگ های بازی می توان به فرورفتن ابجکت ها در هم اشاره کرد.مانند فرورفتن شمشیر در زمین یا دیوار.اسب ها هم در شهر حسابی دردسر درست می کنند.گاهی اوقات،مردم بین اسب ها گیر می کنند راه بند می اید!گاهی اوقات به طرز عجیبی،مردم (و گاهی کاراموزان اساسین) پشت بعضی از ابجکت ها مثل درخت گیر می کنند و دیگر نمی توانند مستقیم حرکت کنند،ولی باز هم در مسیر مستقیم حرکت می کنند و پیش ابجکت ها درجا می زنند.علاوه بر این،اسب ابی هم در رم دیده می شود!گاهی اوقات،اسب ها همراه سرنشینشان،داخل Tiber Island فرو می روند.به وفور پیش می اید که شما با crossbow به کسی شلیک می کنید و تیر به او برخورد می کند،ولی بدون هرگونه اثری کمانه می کند!درست مثل این است که شما تیر را به یوار شلیک کنید.
مشکل دیگر گرافیکیه بازی، افت فریم ریت بازی است!چیزی که ابدا در دو نسخه ی قبلی دیده نمی شد.هنگامی که رم می گردید گاهی اوقات به افت فریم برخورد می کنید.در برخی از صحنه ها، افت فریم واقعا اذیت می کند و گاهی تصویر پاره پاره هم می شود. البته این صحنه ها خیلی نیستند و اکثر صحنه هایی که در انها با افت فریم مواجهیم، قابل تحمل اند.این افت فریم در مکان های شلوغ و پرجمعیت رم بیشتر دیده می شود.
با این حال،گرافیک AC:B واقعا از لحاظ هنری و جلوه های بصری عالیست و در ضمینه ی گرافیک تکنیکی نیز تا حدودی موفق عمل کرده است.نمی توان ایراد زیادی به ان گرفت.

موسیقی


موسیقی بازی توسط جسپر کید کار شده،کسی که مسئولیت ساخت موسیقی برای هر 3 عناون این سری را به عهده داشته است.وی در این نسخه نیز کار خود را بسیار عالی انجام داده است.موسیقی بازی کاملا با جو ان تناسب دارد.در مراحل مخفی کاری،موسیقی بازی حس مخفی کاری را کاملا به شما القا می کند و شما را از شناسایی شدن توسط دشمن می ترساند و در شما دلهره ایجاد می کند.هنگام حرک در شهر،موسیقی بازی حس تنهایی را کاملا در شما به وجود می اورد.با این حال،برخی از موسقی های بازی از نسخه ی دوم برداشته شده اند که به هیچ هنوان لطمه ای به بازی وارد نمی کند،زیرا این موسیقی ها ارزش چندین بار شنیدن را دارند.صدا گذاری شخصیت ها نیز قابل قبول است و صداگذاران کار خود را خوب انجام داده اند.با این حال صدای شخصیت ها کمی خشک است و بعد از مدتی برای شما تکراری می شود.
صدا های محیطیه بازی نیز به زیبایی کار شده اند.همانند نسخه ی قبل، صدای حرکت سم اسب ها بسته به جنس زمین متفاوت است.صدا های دیگر بازی مثل صدای شلیک پیستول، صدای شیرجه زدن در اب و ... هم واقعا عالی کار شده اند.
صدای برخورد سلاح ها کاملا مطابق واقعیت کار شده اند هر چند که این موارد امروزه به یک استاندارد کلی برای هر بازی ای تبدیل شده است.

در مورد بخش تک نفره ی بازی،اگر فرض کنیم قبل از عرضه ی برادرهود ، نسخه ی دیگری از این سری منتشر نشده بود،قطعا برادرهود در زمینه ی تک نفره،یک معجزه بود.اما از ان جایی که ما چنین بخش تک نفره ای را قبلا در 2 نسخه ی دیگر این سری بازی کرده بودیم،باید بگوییم برادرهود از کمبود نواوری رنج می برد.کسانی که نسخه ی قبلی را بازی کرده اند،می دانند که موارد خیلی خاصی به برادرهود اضافه نشده است.ما امیدواریم که دلیل این امر،به خاطر اسپین اف بودن این نسخه باشد،و امیدواریم که یوبی سافت برای AC2،اندکی نواوری در چنته داشته باشد.البته این ها دلیل نمی شوند که بگوییم برادرهود در بخش تکنفره ضعیف عمل کرده،بالعکس،بخش تکنفره ی برادرهود عالی است.اما متاسفانه به علت کمبود نواوری نسبت به نسخه های قبل (البته نواوری ها اساسی،نه صرف گسترش دادن یک بخش) چیزی که باید باشد نیست و به همین دلیل ما نمی توانیم ان را یک شاهکار بدانیم.

داستان:9
موسیقی و صدا:9
گیم پلی:9
گرافیک:9
نکات +:داستان خوب،موسقی عالی،طراحی فوق العاده محیط و انیمیشن عالی مبارزات
نکات -:کلیشه ای،تغییرات بسیار کم نسبت به نسخه ی دوم،کپی کردن برخی از اهنگ های AC2
نمره ی کلی:(میانگین نیست):8/7


بخش مالتی پلیر


اما مهمترین بخش بازی ، و به نظر من ، یکی از اصلی ترین دلایل بوجود امدن برادرهود ، همین بخش مالتی پلیر بازی است که برای نخستین بار در این سری دیده می شود.
بعد از ورود به بخش مالتتی پلیر بازی مشاهده می کنید که دکتر وارن ویدیک ، یکی از شخصیت های بازی ، در حال توضیح دادن کار با انیموس برای اعضای تازه وارد ابسترگو است.ابسترگو می خواهد به وسیله ی انیموس و Bleeding effect این افراد با به قاتلینی ماهر تبدیل کند.
بعد از مشاهده ی ایت میان پردع شما وارد بخش تمرینی می شوید و با تم کلی بخش ، اشنا می وشید.بعد از این،بازی به طور جدی اغاز می شود.
در بازی مانند همه ی بازی های امروزی ، قسمتی به نام Rank وجود دارد.در مجموع 50 رنک در بازی وجود دارد.شما با گرفتن امتیاز های تجربه یا همان XP می توانید رنک خود را بالا ببرید.شما می توانید با بازی کردن در Match type های Public و Ranked و کشتن افراد این امتیاز ها را کسب کنید.در کل سه نوع match type در بازی وجود دارد.Private، Public و Ranked.تفاومت public و ranked در نوع انتخاب بازی کنان است.در ranked بر خلاف public شما نمی توانید به بازی های دوستانتان بپیوندید یا انها را دعوت کنید.مود private نیز یک نوع بازیه خصوص میان دوستان است که در ان امکان کسب XP وجود ندارد.
شما می توانید با بالا بردن rank تان،قابلیت های جدید،شخصیت های جدید و مد های جدید را ازاد کنید.
در مجموع چهار مد در بازی وجود دارد.
بررسی مد ها:
Wanted و Advanced Wanted:مد وانتد ، محبوب ترین مد میان کاربران بازی است.در این مد ، 6تا 8 نفر در یک نقشه که توسط خود بازی انتخاب می شود شروع به بازی کردن می کنند.سپس برای هر یک از این 6/8 نفر ، یک نفر از بین خودشان به عنوان تارگت (هدف) انتخاب می شود.به این ترتیب هر کسی یه هدف دارد و باید او را بکشد.در زیر صفحه ی بازی ، دایره ای به عنوان رادار قرار گرفته که به پیدا کردن هدف هر کسی کمک می کند.نحوه ی کار این رادار به این صورت است که قسمتی از ان به رنگ ابی پر می شود.این قسمت در هر کجای دایره باشد،مکان هدف را نشان می دهد.با نزدیک شدن بازی کن به هدفش قسمت ابی درون دایره پر تر می شود و هنگامی که تعقیب کننده به هدفش برسد،رادار کاملا ابی می شود.حالا اگر تعقیب کننده در حالت High profile باشد،هدفش او را شناساسیی می کند و باید از دست او فرار کند.اگر فرد تعقیب کننده به اشتباه کس دیگری را بکشد ، هدفش عوض می شود و باید از اول شروع کند.هر کسی که بتواند در طول بازی،امتیزا بیشتری را بگیرد برنده است.این امتیاز ها با فرار کردن های به موقع و کشتن دشمنان بدست می اید.تعداد امتیاز هایی که در بازی گرفته می شود محدودیتی ندارد،ولی بازی از نظر زمان محدود است.هر راند بازی 10 دقیقه است و بعد از اتمام بازی،برنده مشخص می شود.
مد Advanced Wanted نیز همانند وانتد است،اما رادار کمک کمتری در پیدا کردن هدف می کند و فرار کردن و پنهان شدن از دست تعقیب کننده سخت تر است.
Alliance:این مد از دیگر مد های بازی است که در 2 راند 4 دقیقه ای انجام می شود و در مجموع 6 نفر (3 تیم 2 نفره) در ان شرکت می کنند.در این مد فعالیت تیمی به وضوح دیده می شود.هر 2 نفر در یک تیم،از یک کاراکتر مشابه استفاده می کنند و هدف انها کسب بیشترین امتیاز است.هر 2 نفر در کی تیم باید در کنار یکدیگر حرکت کنند و از انجایی که هدف انها این بار یک تیم 2 نفره است،هر کدام از افراد می توانند یک هدف را انتخاب کنند و او را بکشند.
Manhunt:دیگر مد بازی است و در 2 راند 5 دقیقه ای و بین 4 تیم 2 نفره صورت می گیرد.در راند اول این بازی،هر تیم یک تیم دیگر را به عنوان هدف دارد و در طول راند باید افراد ان تیم را بکشند.در راند بعد،نقش ها عوض می شود و شکارچی،شکار تیم دیگر می شود.
اما قبل از ورود هر فرد به بازی ، او باید شخصیت خود را انتخاب کند.در مجموع هفده شخصیت در بازی حضور دارند که نه تای انها از رنک 1 قابل دسترسی هستند.هرکدام از این شخصیت ها،سلاح،کمبو و ظاهر مخصوص به خود را دارند.این بین این شخصیت های،2 تای انها (Harlequin و officer) با پیش خرید بازی ازاد می شوند و یکی از انها (Hellequin) را باید از Uplay خرید.(نکته ی جالب اینست که تقریبا تمام این ضخصیت ها در project legacy و یا brotherhood در بخش سینگل بازی دیده می شوند).همچنین شما می توانید این شخصیت ها را به دلخواه خود شخصی سازی کنید.می توانید رنگ لباسشان را تغییر دهید یا برایشان زره تهیه کنید.



اما نکته ی دیگر بازی،انواع روش های کشتن است که در صورت اجرای هر کدام،مقداری امتیاز به شما می دهد.مثلا در silent kill ها شما باید بدون وارد شدن به مد high profile هدفتان را بکشید.
علاوه بر این چندین قابلیت (مثل هیدن گان،چاقو های قابل پرتاب،دید تمپلار و ...) ، چندین پرک (مانند کم کردن زمان گیج بودن از 5 به 3 ثانیه و ...) به اضافه ی kill streak ها و loss streak ها نیز در مالتیه بازی وجود دارند که با بالا رفتن رنک باز می شوند.
باز باز کردن هر کدام از موارد گفته شده،شما می توناید کلاس بسازید و هر کلاس را به ابیلیتی و پرک خاصی اختصاص دهید.
همان طور که گفتیم kill streak ها و loss streak هم در بازی وجود دارند و بعد از کشتن چند هدف به صورت متوالی و بدون مردن،کیل استریک ها فعال شده و به شما امتیاز اضافی می دهند.یا اگر چند بار به صورت متوالی بمیرید،loss streak ها فعال می شوند و به شما کمک می کنند که هدفتان را راحت تر بکشید.
کیفیت سرور های بازی بسیار خوب است و لگ در بازی مشاهده نمی شود.اما مانند همه ی بازی های مالتی،وضع اینترنت کشورمان مشکلاتی ایجاد کرده که از بین انها می توان به پینگ بالا اشاره کرد.برای مثال،بعد از مدت زمان کاملا قابل ملاحظه ای،تیری که از هدین گان شلیک می شود به هدف می خورد.
در کل بخش مالتیه بازی راضی کننده و جذاب است.ولی متاسفانه به خاطر مد های کم،بعد از مدت خسته کننده خواهد شد و از ان زده می شوید.کیفیت سرور های بازی نیز بسیار خوب است و مشکلی برای گیمر ها ایجاد نمی کند.

در پایان می دونم که مدت زیادیه که از انتشار بازی می گذره،ولی به خاطر اینکه از سوی اعضای تحریریه نقدی روی سایت قرار نگرفته بود و AP2.5 باعث شده بود که خیلی از کاربر ها نتونن بازی رو به موقع بازی کنن تصمیم گرفتم این بررسی رو بنویسم.
ممنون.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد